1. Better be out of the world than out of fashion.
[ترجمه ترگمان]بهتر از این بود که از دنیا بیایم بیرون
[ترجمه گوگل]بهتر از جهان بیرون بیایید
2. Falling out of lovers is the renewing of love.
[ترجمه مریم] مشاجره ی عاشقان تجدید عشق است
[ترجمه ترگمان]از عاشق شدن، تجدید عشق است
[ترجمه گوگل]افتادن از عاشقان تجدید عشق است
3. Always taking out of the meal-tub and never putting in, soon comes to the bottom.
[ترجمه ترگمان]همیشه از وان بیرون بروید و هرگز وارد نشوید، به زودی به پایین می آید
[ترجمه گوگل]همیشه از ظرف غذا بیرون می آید و هرگز داخل آن قرار نمی گیرد، به زودی به پایین می رسد
4. If you can't stand the heat get out of the kitchen.
[ترجمه ترگمان]اگر طاقت تحمل گرما را نداری از آشپزخانه بیرون بیا
[ترجمه گوگل]اگر نمیتوانید گرما را از آشپزخانه بیرون بیاورید
5. Success grows out of struggles to overcome difficulties.
[ترجمه ترگمان]موفقیت برای غلبه بر مشکلات بزرگ می شود
[ترجمه گوگل]موفقیت از مبارزه برای غلبه بر مشکلات ریشه دارد
6. You cannot make a silk purse out of a sow’s ear.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی یه کیسه ابریشمی از گوشت خوک درست کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک کیف پول ابریشمی را از گوش شن
7. Don't halloo till you are out of the wood.
[ترجمه ترگمان]خبرم نکن تا از بیشه خارج شدی
[ترجمه گوگل]تا زمانی که بیرون از چوب نباشید، نشوید
8. Nothing comes out of the sack but what was in it.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز از کیسه بیرون نمی آمد، اما چیزی در آن بود
[ترجمه گوگل]هیچ چیز از کیسه بیرون نمی آید، اما آنچه در آن بود
9. A good maxim is never out of season.
[ترجمه ترگمان]یک ماکسیم خوب هرگز از فصل بیرون نمی رود
[ترجمه گوگل]حداکثر خوب هرگز از فصل نیست
10. Hunger fetches the wolf out of the woods.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی بود که گرگ را از جنگل بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]گرسنگی گرگ را از جنگل می برد
11. The falling out of lovers is the renewing of love.
[ترجمه ترگمان]سقوط عشاق، تجدید تجدید عشق است
[ترجمه گوگل]افتادن از عاشقان تجدید عشق است
12. Habit is habit, and not to be flung out of the window by any man, but coaxed downstairs a step a time.
[ترجمه ترگمان]عادت عادت به عادت است، و هیچ مردی از پنجره به بیرون پرتاب نخواهد شد، اما سر تکان می دهد
[ترجمه گوگل]عادت عادت است و نمی شود از هر مردی از پنجره بیرون رانده شود، اما گام به گام در طبقه پایین قرار دارد
13. Out of debt, out of danger.
[ترجمه ترگمان]از خطر، خارج از خطر
[ترجمه گوگل]از بدهی خارج از خطر نیست
14. Don't whistle until you are out of the wood.
[ترجمه ترگمان]سوت نکش تا از جنگل بیرون بیایی
[ترجمه گوگل]تا زمانی که از چوب بیرون بیایید سوت نزنید
15. Never tell tales out of school.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت از مدرسه قصه ها تعریف نکن
[ترجمه گوگل]هرگز داستان را از مدرسه نپرسید