1. Minded by corpulent nymphets with wings and frowns, in reticence they guard their deeply embedded doubts.
[ترجمه ترگمان]و من از این که آن ها را به خاطر شک و تردید نشان می دهند، خود را از دست دادم و اخم می کنم
[ترجمه گوگل]با توجه به انحرافات انقباضی با بالها و کریستال ها، در تردید آنها تردیدهایی عمیق درگیر خود را حفظ می کنند
2. No longer did I desire conventions of little nymphets, each one wearing playboy's plastic name badge.
[ترجمه ترگمان]من دیگر تمایلی به آداب و رسوم نداشتم، هر کدام یک نشان پلاستیکی جوان به تن داشتند
[ترجمه گوگل]دیگر نیازی به قراردادهای کمی از نوه ها نبودم، هر کدام یک علامت پلاستیکی را نشان می داد
3. She was only the dead-leaf echo of the nymphet from long ago - but I loved her, this Lolita, pale and polluted and big with another man's child.
[ترجمه ترگمان]این Lolita از مدت ها پیش بود - اما من او را دوست داشتم، این Lolita، رنگ پریده و کثیف با یک بچه دیگر
[ترجمه گوگل]او تنها مدت کوتاهی مجذوب انسداد مرده است - اما من او را دوست داشتم، این لولیتا، رنگ پریده و آلوده و بزرگ با فرزند دیگر مرد است
4. So let her remain, sleek, slender Monique, as she was for a minute or two: a delinquent nymphet shining through the matter-of-fact young whore.
[ترجمه ترگمان]پس اجازه بدهید باقی بماند، شیک و براق، مثل این که یک یا دو دقیقه است؛ یک مجرم مجرم، که از این موضوع آگاه است، در حقیقت فاحشه جوان خودنمایی می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین اجازه دهید او مونیک، بلند و باریک مونیک باقی بماند، همانطور که برای یک یا دو دقیقه بود: یک لکه جنجالی که از طریق فاحشه جوان به موضوع درخشیده است
5. Reader must understand that in the possession and thralldom of a nymphet the enchanted traveler stands, as it were, beyond happiness.
[ترجمه ترگمان]خواننده باید درک کند که در تملک و تسلط یک مسافر جادویی، همان گونه که بود، فراتر از خوشبختی است
[ترجمه گوگل]خواننده باید درک کند که در اختیار و درهم و برهمی شدن یک نوه، مسافر مشتاق، همانطور که بود، فراتر از خوشبختی است
6. We are unhappy, mild, dog-eyed gentlemen, sufficiently well integrated to control our urge in the presence of adults, but ready to give years and years of life for one chance to touch a nymphet.
[ترجمه ترگمان]ما نجیب هستیم، نجیب، سگ - چشم، به اندازه کافی یکپارچه برای کنترل نیاز ما در حضور افراد بزرگ سال، اما آماده برای دادن به سال ها و سال ها زندگی برای یک فرصت برای لمس کردن یک nymphet هستیم
[ترجمه گوگل]ما ناراضی هستیم، آقایان خفیف، سگ چشم، که به اندازه کافی به خوبی ادغام شده اند تا کنترل حضور ما را در حضور بزرگسالان داشته باشند، اما آمادگی دادن سالها و سالها زندگی برای یک فرصت برای لمس یک لکه است
7. It happened for instance that from my balcony I would notice a lighted window across the street and what looked like a nymphet in the act of undressing before a co-operative mirror.
[ترجمه ترگمان]مثلا بر حسب اتفاق از بالکن من یک پنجره روشن را در خیابان می دیدم و چیزی شبیه به a در حین لباس پوشیدن قبل از یک آیینه اداری به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال به این صورت اتفاق افتاد که از بالکن من یک پنجره روشن در خیابان را دیدم و چیزی که قبل از یک آینه ی مشترک بود، مثل یک لکه ی کوچک بود
8. So, the object of this wonderful aesthetic reverie, the nymphet, turns out to be an adult male. And I just want you to ask yourself why that could be.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هدف این تفکر هنری فوق العاده، the، تبدیل به یک مرد بالغ می شود و من فقط می خواهم از خودتان بپرسید که چرا چنین چیزی ممکن است
[ترجمه گوگل]بنابراین، هدف این زیبایی زیباییشناسی، نوه، به نظر می رسد یک مرد بالغ است و من فقط می خواهم که از خود بپرسید که چرا این می تواند باشد