1. The Ottoman Empire disintegrated into lots of small states.
[ترجمه ترگمان]امپراطوری عثمانی به تعداد زیادی از ایالات کوچک تجزیه شد
[ترجمه گوگل]امپراتوری عثمانی در بسیاری از ایالت های کوچک فرو ریخت
2. The Ottoman Empire was carved up by Britain and France after World War I.
[ترجمه ترگمان]امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه کنده کاری شده بود
[ترجمه گوگل]امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه انجام شد
3. Ottoman law required them to live separately in their own quarter of the town, and forbade their priests to proselytise.
[ترجمه ترگمان]قانون عثمانی ایشان را ملزم می ساخت که جداگانه در محله خود زندگی کنند و کشیش های خود را به proselytise منع کرد
[ترجمه گوگل]قانون عثمانی، آنها را به طور جداگانه در چهارچوب شهر خود زندگی کرد، و کشیشان خود را مجبور کردند که به قتل برسند
4. He pushed the ottoman over and I put my feet up.
[ترجمه ترگمان]پا پا را هل داد و من پاهایم را بلند کردم
[ترجمه گوگل]او عثمانی را تحت فشار قرار داد و پاهایم را بالا برد
5. The earliest Ottoman sources, the chronological lists, moreover, give some support for this statement.
[ترجمه ترگمان]اولین منابع عثمانی، لیست زمانی، از این بیانیه حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، منابع اولیۀ عثمانی، فهرست های زمان بندی، برخی از این بیانیه را پشتیبانی می کنند
6. What happened after the disappearance of the Ottoman Empire?
[ترجمه ترگمان]بعد از ناپدید شدن امپراتوری عثمانی چه اتفاقی افتاد؟
[ترجمه گوگل]پس از ناپدید شدن امپراتوری عثمانی چه اتفاقی افتاد؟
7. He moved the capital from its splendid Ottoman headquarters in Istanbul to the relative backwater of Ankara.
[ترجمه ترگمان]او پایتخت امپراتوری عثمانی را در استانبول به مقصد نسبی آنکارا انتقال داد
[ترجمه گوگل]او پایتخت را از ستاد بزرگ عثمانی خود در استانبول به حوضه نسبی آنکارا نقل مکان کرد
8. Even in the Ottoman empire there was some sign of change.
[ترجمه ترگمان]حتی در امپراطوری عثمانی، نشانه ای از تغییر وجود داشت
[ترجمه گوگل]حتی در امپراتوری عثمانی نشانه هایی از تغییر وجود داشت
9. The Ottoman Empire, meanwhile, sensed the beginning of new friendships.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، امپراتوری عثمانی شروع دوستی جدید را حس کرد
[ترجمه گوگل]در ضمن، امپراتوری عثمانی، آغاز دوستی های جدید را درک کرد
10. But feelings were especially bitter when the old Ottoman market was demolished afterwards for redevelopment.
[ترجمه ترگمان]اما احساسات به خصوص زمانی تلخ بود که بازار سابق عثمانی برای توسعه مجدد تخریب شد
[ترجمه گوگل]اما زمانی که بازار قدیمی عثمانی پس از آن برای توسعه دوباره تخریب شد، احساسات شدیدتر شد
11. He was served by a professional class of Ottoman civil servants and soldiers.
[ترجمه ترگمان]او توسط یک گروه حرفه ای از کارمندان دولت عثمانی و سربازان خدمت می کرد
[ترجمه گوگل]او توسط یک طبقه حرفه ای خدمتکار و سرباز عثمانی خدمت کرده است
12. A chair and ottoman can become a chaise when put together.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی و چهار پایه می تواند وقتی کنار هم قرار بگیرد یک کالسکه بشود
[ترجمه گوگل]یک صندلی و عثمانی می تواند زمانی که با هم قرار می گیرند، یک پارچ باشد
13. Ottoman Turks advanced into Albania, and took control in the Balkan country in 14
[ترجمه ترگمان]ترکان عثمانی به آلبانی آمدند و در ۱۴ مارس در کشور بالکان کنترل شدند
[ترجمه گوگل]ترکیه های عثمانی به آلبانی می رسند و در 14 سال کنترل خود را بر کشور بالکان می برند
14. Ishak Pasa Palace out of Doyubayazi is an Ottoman ruin started in 168
[ترجمه ترگمان]کاخ Pasa of از Doyubayazi یک تخریب عثمانی است که در سال ۱۶۸ آغاز شد
[ترجمه گوگل]کاخ Ishak Pasa از Doyubyazi یک خراب عثمانی است که در سال 168 آغاز شده است
15. However, Ottoman kingdom's reformation of the tribal society has military characteristics, so tribes system is not incorporated in the governance system of Ottoman kingdom.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اصلاح پادشاهی عثمانی در جامعه قبیله ای دارای ویژگی های نظامی است، بنابراین سیستم قبایل در نظام حکومتی پادشاهی عثمانی گنجانده نشده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، اصلاح نظام پادشاهی عثمانی جامعه قبیله دارای ویژگی های نظامی است، به طوری که سیستم قبیله ای در نظام حکومتی عثمانی نهفته است