کلمه جو
صفحه اصلی

peasantry


معنی : بی تربیتی، رعایا، جماعت دهقانان
معانی دیگر : زارعین، خرده کشاورزان، کارگران مزرعه

انگلیسی به فارسی

رعایا، جماعت دهقانان، بی تربیتی


دهقانان، رعایا، جماعت دهقانان، بی تربیتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: peasants collectively.

- His writings championed the cause of the peasantry.
[ترجمه ترگمان] نوشته های او از علت کشاورزان دفاع می کرد
[ترجمه گوگل] نوشته های او از علت دهقانان دفاع کرد

• proletariat, lower classes, agriculturalists, farmers; commonality, characteristics of farmers or the lower class
the peasants in a country can be referred to as the peasantry; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

بی تربیتی (اسم)
discourtesy, incivility, peasantry

رعایا (اسم)
peasantry

جماعت دهقانان (اسم)
peasantry

جملات نمونه

1. The peasantry has shrunk from 7 6 millions to 6
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از ۷ میلیون به ۶ میلیون نفر کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]دهقانان از 7 6 میلیون تا 6 کاهش یافته است

2. The Russian peasantry stood on the brink of disappearance.
[ترجمه ترگمان]دهقانان روسی در آستانه ناپدید شدن ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]دهقانان روسیه در آستانه ناپدید شدن قرار داشتند

3. While attention remained focused upon the peasantry, renewed emphasis was given to contact with urban workers.
[ترجمه ترگمان]در حالی که توجه مردم بر روستاییان متمرکز مانده بود، تاکید مجددی به تماس با کارگران شهری داده شد
[ترجمه گوگل]در حالی که توجه بیشتر به دهقانان متمرکز بود، تاکید دوباره بر ارتباط با کارگران شهری داده شد

4. But the commercial success paradoxically impoverished the peasantry.
[ترجمه ترگمان]اما موفقیت تجاری، کشاورزان را فقیر می کند
[ترجمه گوگل]اما موفقیت تجاری به طور متناقض دهقانان را نابود کرد

5. The peasantry were being drawn into the money economy, thereby raising consumer demand.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان به سوی اقتصاد پول کشیده می شدند و در نتیجه تقاضای مصرف کنندگان را افزایش می دادند
[ترجمه گوگل]دهقانان به اقتصاد پول کشیده شد، در نتیجه افزایش تقاضای مصرف کننده

6. The role of the peasantry in the revolution or its relationship with the industrial proletariat was never satisfactorily defined by the Comintern.
[ترجمه ترگمان]نقش کشاورزان در انقلاب یا رابطه آن با پرولتاریا، هرگز به طور رضایت بخشی توسط the تعریف نشده است
[ترجمه گوگل]نقش دهقانان در انقلاب و یا ارتباط آن با پرولتاریای صنعتی هرگز توسط کمینترن هیچ رضایتبخش نبود

7. The peasantry wanted noble land without paying compensation; they wanted to see taxation and conscription done away with.
[ترجمه ترگمان]دهقانان سرزمین نجبا را بدون پرداخت غرامت می خواستند؛ آن ها می خواستند که وضع مالیات و سربازگیری را ببینند
[ترجمه گوگل]دهقانان بدون پرداخت غرامت، زمین نجیب را می خواستند؛ آنها می خواستند مالیات و نیروی انتظامی را ببینند

8. The peasantry, it seemed, were being squeezed in order to earn foreign exchange and uphold the value of the rouble.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که دهقانان چنان تحت فشار قرار گرفته اند تا مبادله خارجی را تامین کنند و ارزش یک روبل را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید دهقانان به منظور به دست آوردن مبادله ارز و ارزش ارزش روبل فشرده شده اند

9. As with the peasantry, strong ties of loyalty and obligation tend to prevent the development of permanent horizontal links.
[ترجمه ترگمان]همانند کشاورزان، روابط محکم وفاداری و تعهد از توسعه پیوندهای افقی دائمی جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که با دهقانان، روابط قوی وفاداری و وظیفه، مانع توسعه پیوندهای افقی دائمی می شود

10. Even more important was the peasantry.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان نیز از اهمیت بیشتری برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]دهقانان حتی مهم تر بود

11. Yet the peasantry represented, at least potentially, a lever of social change which the more moderate intelligentsia lacked.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کشاورزان، دست کم به طور بالقوه، اهرمی از تغییرات اجتماعی را که روشنفکران معتدل فاقد آن بودند، نشان می دادند
[ترجمه گوگل]با این حال، دهقانان، دست کم به طور بالقوه، نشانگر تغییر اجتماعی بودند که کمونیسم متوسط ​​تر از آن نبود

12. The vast mass of peasantry could be neutralized by promising land reforms.
[ترجمه ترگمان]توده عظیم دهقانان را می توان با وعده اصلاحات ارضی خنثی کرد
[ترجمه گوگل]توده های وسیع دهقانان می توانند با اصلاحات ارضی امیدوار باشند

13. The debate over the middle peasantry can only be resolved by referring to concrete situations.
[ترجمه ترگمان]بحث بر سر کشاورزان میانی تنها با اشاره به موقعیت های عینی قابل حل است
[ترجمه گوگل]بحث در مورد دهقانان میانه تنها با اشاره به شرایط خاص می تواند حل شود

14. This argument puts forward the notion that the peasantry working in these conditions would provide revolutionary potential.
[ترجمه ترگمان]این بحث، این تصور را مطرح می کند که کشاورزان که در این شرایط کار می کنند، پتانسیل انقلابی را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]این استدلال مفهومی را مطرح می کند که دهقانان در این شرایط کارآیی بالقوه انقلابی را فراهم می کنند


کلمات دیگر: