1. Owls regurgitate partly digested food to feed their young.
[ترجمه ترگمان]جغدها تا حدی غذای خود را هضم می کنند تا به جوانان خود غذا دهند
[ترجمه گوگل]جغدها گهگاه غذا را هضم می کنند تا جوانان خود را تغذیه کنند
2. Some birds and animals regurgitate food to feed their young.
[ترجمه ترگمان]برخی از پرندگان و حیوانات برای غذا دادن به جوانان خود غذا می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از پرندگان و حیوانات غذا را برای تغذیه جوانان خود می برند
3. Many students simply regurgitate what they hear in lectures.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان به سادگی آنچه را که در سخنرانی ها می گویند درک می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان به راحتی آنچه را که در سخنرانی ها می شنوند، به هم می ریزند
4. Don't regurgitate the stuff given in the textbook.
[ترجمه ترگمان]این چیزا رو بالا نیار تو کتاب درسی
[ترجمه گوگل]چیزهایی را که در کتاب درس داده اید مجددا ندهید
5. It is much easier to regurgitate previously assembled information than to ascertain new relationships and organize original categories and assimilations.
[ترجمه ترگمان]بهتر است قبل از این که اطلاعات را جمع آوری کرده و مقوله های اصلی را سازمان دهی کرده و assimilations را سازماندهی کنیم، بهتر است اطلاعات را جمع آوری کنیم
[ترجمه گوگل]اطلاعات قبلا جمع آوری شده بسیار آسان تر از شناسایی روابط جدید و سازماندهی دسته های اصلی و جذب است
6. Birds regurgitate food to feed their young.
[ترجمه ترگمان]پرندگان برای غذا دادن به جوانان خود غذا می دهند
[ترجمه گوگل]پرندگان غذا را برای تغذیه جوانان خود می برند
7. Many birds of prey regurgitate pellets which contain the indigestible remains of their prey, including much of the bone.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرندگان طعمه pellets هستند که حاوی the غیرقابل indigestible در طعمه خود، از جمله بیشتر استخوان هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرنده ها از گلوله های رگگریته که حاوی باقی مانده های غنی از شکار آنها هستند، شامل بسیاری از استخوان ها هستند
8. Next, they regurgitate digestive fluid into their victim's bodies, essentially liquefying them in their shells.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها مایع گوارشی را به بدن قربانی خود منتقل می کنند و اساسا آن ها را در پوست خود مایع می کنند
[ترجمه گوگل]بعد، آنها مایع گوارش را به بدن قربانی خود باز می گردانند، و اساسا آنها را در پوسته های خود مایع می کند
9. His measure of success is his students'capacity to regurgitate factual data.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری موفقیت او ظرفیت دانش آموزان او برای regurgitate داده های واقعی است
[ترجمه گوگل]اندازه او از موفقیت ظرفیت دانش آموزان است تا اطلاعات واقعی را بردارند
10. The valve regurgitate flow usually occur in multiple mainveins in DDVI, and in femoral veins in DVI.
[ترجمه ترگمان]جریان regurgitate سوپاپ معمولا در mainveins چندگانه در DDVI و در veins femoral در DVI رخ می دهد
[ترجمه گوگل]جریان دریچه رگوریتیت معمولا در چندین پروتئین در DDVI و در ورید های فمورال در DVI رخ می دهد
11. For the exam, you must be able to regurgitate the information.
[ترجمه ترگمان]برای امتحان، شما باید قادر باشید که اطلاعات را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]برای امتحان، باید بتوانید اطلاعات را رها کنید
12. The mainstream media also tends to regurgitate the same ol'stats and angles and you.
[ترجمه ترگمان]رسانه های اصلی همچنین تمایل دارند که از آمار و زوایا و زوایا استفاده کنند
[ترجمه گوگل]رسانه های جریان اصلی نیز تمایل دارند که همان زاویه ها و زاویه ها را به شما نشان دهند
13. bottle-fed infants more often regurgitate some quantity of a feed, or get a less than perfect balance of fore and hind milk than they might if feeding directly from the breast.
[ترجمه ترگمان]نوزادانی که از بطری تغذیه می شوند اغلب مقدار خوراک را کم می کنند و یا حتی اگر مستقیما از پستان شیر بخورند، از تعادل کامل و کامل شیر جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]نوزادانی که دارای بطری هستند اغلب مقدار کمی از خوراکی را دفع می کنند و یا کم تر از تعادل کامل شیر و پیشانی را از بین می برند در صورت تغذیه مستقیم از پستان
14. With bellies full of small fish, will regurgitate a portion for waiting chicks.
[ترجمه ترگمان]با شکم های پر از ماهی های کوچک، بخشی از جوجه های انتظار را به خود اختصاص خواهند داد
[ترجمه گوگل]با شکم پر از ماهی کوچک، قسمت هایی را برای جوجه های انتظار باز می کند