کلمه جو
صفحه اصلی

outpace


معنی : سبقت جستن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن
معانی دیگر : پیشی گرفتن، جلو زدن، تندتر رفتن، تندتر گام زدن از، تندتر قدم زدن از، پیش افتادن از

انگلیسی به فارسی

پیشی گرفتن، جلو زدن، تندتر رفتن


فراتر رفتن، سبقت گرفتن، سبقت جستن، عقب گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• surpass, arrive before, pass, overtake

مترادف و متضاد

سبقت جستن (فعل)
forestall, anticipate, take the lead, outguess, get the better of, get the start, outpace, outgo, have the upper hand, take the precedence

سبقت گرفتن (فعل)
best, outpace, outgo, outpoint, take an advantage

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

جملات نمونه

1. Ovett managed to outpace every other runner.
[ترجمه ترگمان]Ovett موفق شد هر دونده دیگر را بشکند
[ترجمه گوگل]اوت موفق شد هر دو دونده دیگر را فراتر ببرد

2. These hovercraft can easily outpace most boats.
[ترجمه ترگمان]این hovercraft می توانند به راحتی بیشتر قایق ها را گول بزنند
[ترجمه گوگل]این هواپیما به راحتی می تواند اکثر قایقها را فراتر بگذارد

3. This car could comfortably outpace its rivals in a sprint.
[ترجمه ترگمان]این ماشین می توانست با سرعت رقبایش را در یک سرعت پرت کند
[ترجمه گوگل]این خودرو می تواند به راحتی رقیب خود را در یک سرعت بالا

4. The Japanese economy will continue to outpace its foreign rivals for years to come.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد ژاپن به to رقبای خارجی خود برای سال ها ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]اقتصاد ژاپن در سالهای آینده همچنان رقبای خارجی خود را فراتر خواهد گذاشت

5. I can outpace them now, but that is only one of the rewards of my runs.
[ترجمه ترگمان]حالا می توانم آن ها را نادیده بگیرم، اما این فقط یکی از پاداش runs است
[ترجمه گوگل]اکنون می توانم آنها را برآورده کنم، اما این فقط یکی از پاداش های من است

6. The problem started when federal spending began to outpace economic growth.
[ترجمه ترگمان]این مشکل زمانی آغاز شد که بودجه فدرال شروع به کاهش رشد اقتصادی کرد
[ترجمه گوگل]این مشکل زمانی آغاز شد که هزینه های فدرال شروع به پیشی جستن رشد اقتصادی نمود

7. Malthus'theory that population increase would outpace increases in the means of subsistence.
[ترجمه ترگمان]\"مالتوس\" معتقد بود که افزایش جمعیت به وسیله معیشت مردم افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]تئوری مالتوس که افزایش جمعیت را افزایش می دهد در معیشت

8. Cable is not symmetrical: Downstream speeds far outpace upstream speeds.
[ترجمه ترگمان]کابل متقارن نیست: سرعت های پایین دست در سرعت های رو به بالا وجود دارد
[ترجمه گوگل]کابل فرکانس پایین متقارن نیست، سرعت فراتر از سرعت بالا است

9. We can outpace the fastest of your boasted airplanes.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم سریع ترین هواپیماها را به پرواز در بیاوریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم سریع ترین هواپیماهای افتخار خود را برآورده کنیم

10. Een the slower spending growth continues to outpace inflation and growth in wages aerage U. S. worker.
[ترجمه ترگمان]کاهش رشد کندتر هزینه ها همچنان به افزایش تورم و رشد در دستمزدها و دستمزدها ادامه می دهد اس کارگر
[ترجمه گوگل]درنتیجه رشد هزینه های آهسته تر، تورم و رشد دستمزدها را افزایش می دهد

11. Malthus believed that population increase would outpace increases in the means of subsistence.
[ترجمه ترگمان]مالتوس معتقد بود که افزایش جمعیت به وسیله معیشت مردم افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]مالتوس معتقد بود افزایش جمعیت در معیارهای معاش افزایش خواهد یافت

12. Russia is expected to outpace the group.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که روسیه این گروه را نابود کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که روسیه از این گروه فراتر رود

13. Tony Smith broke clear and found room for Steve Larder to outpace the home cover on the left.
[ترجمه ترگمان]تونی اسمیت سکوت را شکست و جایی برای استیو larder پیدا کرد تا پوشش خانه را از سمت چپ منحرف کند
[ترجمه گوگل]تونی اسمیت به شکلی روشن و اتاق Steve Larder را پیدا کرد تا جلوی خانه را در سمت چپ جلوه دهد

14. They certainly go beyond the pre-linguistic prototypes of language, and demonstrate the capability of certain individual apes to outpace other species.
[ترجمه ترگمان]آن ها قطعا فراتر از نمونه های اولیه زبانی از زبان فراتر می روند و توانایی of مجزا را برای outpace گونه های دیگر نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها قطعا فراتر از نمونه های پیش زبان زبان پیشین زبان هستند و توانایی برخی از میمون های خاص را برای فراتر از گونه های دیگر نشان می دهند

15. You invest in the equity market to provide yourself with a stream of future dividends which will hopefully outpace inflation.
[ترجمه ترگمان]شما در بازار سهام سرمایه گذاری می کنید تا بتوانید جریان سود سهام آتی را در اختیار خودتان قرار دهید که باعث کاهش تورم خواهد شد
[ترجمه گوگل]شما در بازار سهام سرمایه گذاری می کنید تا خودتان را به یک جریان سود سهام در آینده متصل کنید که امیدواریم از تورم جلوگیری شود


کلمات دیگر: