1. Hardship and penury wore him out before his time.
[ترجمه ترگمان]فقر و تنگدستی او را پیش از وقت خود به سر می برد
[ترجمه گوگل]سختی و عذاب او قبل از وقتش بود
2. He was brought up in penury, without education.
[ترجمه ترگمان]با فقر و فقر بزرگ شده بود، بدون تعلیم و تربیت
[ترجمه گوگل]او در فقر و بدون تحصیل آورده شد
3. Then, to add insult to penury, the bond market exploded.
[ترجمه ترگمان]سپس، برای اضافه کردن توهین به فقر، بازار اوراق قرضه منفجر شد
[ترجمه گوگل]سپس، بازار اوراق قرضه منفجر شد تا توهین به نفع خود را اضافه کند
4. But penury, though exasperating enough, was not the whole of his distress.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود تنگدستی، هرچند که به اندازه کافی خشمگین بود، همه پریشانی او نبود
[ترجمه گوگل]اما بدبختی، هرچند خشمگینانه به اندازه کافی، تمام ناراحتی او نبود
5. Because of his claimed penury, Mr Hamilton has abandoned plans to contest the libel verdict.
[ترجمه ترگمان]آقای هامیلتون، به دلیل فقر و تنگدستی او، طرح هایی را برای مبارزه با حکم تهمت لغو کرده است
[ترجمه گوگل]آقای هامیلتون به دلیل ناکامی ادعا کرده است که قصد دارد برای محکومیت حکم اعدام محکوم شود
6. He died in penury.
[ترجمه ترگمان]او با تنگدستی مرد
[ترجمه گوگل]او در فقر جان داد
7. He died in penury in 164
[ترجمه ترگمان]در فقر و تنگدستی از دنیا رفت،
[ترجمه گوگل]او در سال 164 در فقر مرد
8. The show went into penury, I think.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این نمایش دچار فقر شده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این نمایش به نفع من بود
9. He was talking about the embarrassment penury - and advocating higher salaries for MPs.
[ترجمه ترگمان]او درباره فقر آمیخته با دست پاچگی صحبت می کرد - و از حقوق های بالاتر نمایندگان مجلس حمایت می کرد
[ترجمه گوگل]او درباره خسارت خجالت آور صحبت کرد - و از حقوق بالا برای نمایندگان مجلس حمایت کرد
10. He was cradled in the lap of penury.
[ترجمه ترگمان]او در آغوش فقر گرفتار شده بود
[ترجمه گوگل]او در غم و اندوه بود
11. Peoples in Africa are living in penury.
[ترجمه ترگمان]مردم در افریقا با فقر زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در آفریقا در حال نجات هستند
12. Mr Thomas was born in penury and grew up with bare feet and intestinal worms.
[ترجمه ترگمان]آقای توماس با فقر به دنیا آمد و با پاهای برهنه و کرم روده بزرگ شد
[ترجمه گوگل]آقای توماس در فقر متولد شده و با پاهای پا و کرم روده بزرگ شده است
13. Laid - off workers fall into penury.
[ترجمه ترگمان]کارگران اخراج شده به فقر دچار می شوند
[ترجمه گوگل]کارگران خالی از کار افتاده اند
14. He who sows misery, reaps but penury!
[ترجمه ترگمان]او کسی است که بر بدبختی غلبه می کند، اما با تنگدستی رنج می برد!
[ترجمه گوگل]کسی که دچار مصیبت می شود، گرسنگی می دهد، اما گمراه می شود!