کلمه جو
صفحه اصلی

licentiate


معنی : لیسانسیه، دارنده پروانه
معانی دیگر : (کسی که در حرفه ای دارای پروانه و اجازه نامه ی رسمی است) دارنده ی گواهی نامه ی رسمی، رسما مجاز، دارای جواز

انگلیسی به فارسی

دارنده پروانه، دارای جواز، لیسانسیه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who has been granted a license to practice a specified profession.

- a licentiate in architecture
[ترجمه ترگمان] فارغ التحصیل رشته معماری
[ترجمه گوگل] یک مجوز در معماری

(2) تعریف: in certain European universities, an academic degree just below that of a doctor.

(3) تعریف: a person to whom such a degree has been awarded.

• person with a license, person with a permit; person with a degree from an academic institution

مترادف و متضاد

لیسانسیه (اسم)
graduate, bachelor, licentiate, licensee

دارنده پروانه (اسم)
licentiate, licensee

جملات نمونه

1. He was a licentiate in law of Hanoi University working as a history teacher.
[ترجمه ترگمان]او فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه هانوی بود که به عنوان معلم تاریخ کار می کرد
[ترجمه گوگل]او یکی از حقوقدانان دانشگاه هانوی بود که به عنوان یک معلم تاریخ فعالیت میکرد

2. A record number of licentiate applications have been assessed, reflecting the increased promotional activities carried out.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از برنامه های licentiate مورد ارزیابی قرار گرفته است و منعکس کننده فعالیت های تبلیغاتی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]تعداد رکوردی از برنامه های کاربردی Licentiate ارزیابی شده است، که نشان دهنده افزایش فعالیت های تبلیغاتی انجام شده است

3. Licentiate in Theology A three-year course allowing a choice of options within the theological field.
[ترجمه ترگمان]دوره ۳ ساله الهیات، اجازه انتخاب گزینه ها در حوزه الهیات را می دهد
[ترجمه گوگل]مجوز در الهیات دوره سه ساله اجازه انتخاب گزینه در حوزه الهیات

4. B In the case of a disciplined licentiate that is a corporation or a partnership, the order may be made against the licensed corporate entity or licensed partnership.
[ترجمه ترگمان]ب در مورد یک فارغ التحصیل کنترل شده که یک شرکت یا شراکت است، این سفارش ممکن است علیه موجودیت شرکتی مجاز و یا شراکت مجاز ایجاد شود
[ترجمه گوگل]B در مورد یک شخصیت انضباطی که یک شرکت یا یک مشارکت است، ممکن است سفارش بر علیه موجودیت شرکت های مجاز یا مشارکت مجوز داده شود

5. As senior examiner he conducted graded and licentiate music examinations country wide for the past 36 years.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان بازرس ارشد در ۳۶ سال گذشته در طی ۳۶ سال گذشته در سراسر کشور آزمون موسیقی را انجام داد
[ترجمه گوگل]او به عنوان ارشد ارزیابی امتحانات درجه بندی و صدور مجوز موسیقی کشور را برای 36 سال گذشته انجام داد

6. He got his Licentiate, Trinity College London (LTCL) in Compositional Techniques in 199
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ او Licentiate، کالج ترینیتی لندن (LTCL)را در سال ۱۹۹ به دست آورد
[ترجمه گوگل]او Licentiate، Trinity College London (LTCL) را در Techniques Compositional در سال 199 دریافت کرد

7. He had learned from a young licentiate in law, an habitual frequenter of the courts, that Thenardier was in close confinement.
[ترجمه ترگمان]از یک فارغ التحصیل جوان که معمولا در زندان بود آموخته بود که تناردیه در زندان است
[ترجمه گوگل]او از یکی از حقوقدانان جوان محسوب می شد، یک مأمور معمول در دادگاه ها، که تاداردیگر در محدوده محصور بود

8. During the same period, he completed his master's degree in philosophy at the University of Ottawa and licentiate at St.
[ترجمه ترگمان]در همین دوره، او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه در دانشگاه اتاوا و فارغ التحصیل در سنت لوییس به پایان رساند
[ترجمه گوگل]در همان دوره، او مدرک کارشناسی ارشد خود را در فلسفه در دانشگاه اتاوا و licentiate در سنت


کلمات دیگر: