1. Massy has held the position of marketing manager for 14 years.
[ترجمه ترگمان]Massy به مدت ۱۴ سال موقعیت مدیر بازاریابی را حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]Massy موقعیت مدیریت بازاریابی را برای 14 سال برگزار کرده است
2. There are seven columns, massy and grey.
[ترجمه ترگمان]هفت ستون، قطور و خاکستری وجود دارد
[ترجمه گوگل]هفت ستون وجود دارد، عظیم و خاکستری
3. Plain copper fittings, massy, old wrapped slurry, not like Qing Jian, wonder in Ming Dynasty?
[ترجمه ترگمان]اتصالات مس ساده، قطور، سنتی پیچیده، نه مانند Qing Jian، که در دودمان مینگ فکر می کنند؟
[ترجمه گوگل]اتصالات مسی ساده، انبوه، پیچیده دوغاب پیچیده، مانند چینگ جیان، تعجب در سلسله مینگ؟
4. The courtiers, having entered, brought furnaces and massy hammers and welded the bolts.
[ترجمه ترگمان]درباریان که وارد شده بودند، کوره ها و چکش را آورده و پیچ و مهره را جوش داده بودند
[ترجمه گوگل]پیمانکاران، با ورود، کوره ها و چکش های عظیم را آورده و پیچ و مهره ها را جوش داده اند
5. Its furniture was all of massy gold.
[ترجمه ترگمان]اثاثیه آن همه پر از طلا بود
[ترجمه گوگل]مبلمان آن همه طلا عظیم بود
6. To adopt the wavelet method to simplify the grids will have wide developable foreground because it has massy theory gist.
[ترجمه ترگمان]برای اتخاذ روش موجک برای ساده سازی شبکه ها، پیش زمینه قابل بهره برداری گسترده دارد، زیرا دارای نظریه درجه بالایی است
[ترجمه گوگل]برای اتخاذ روش موجک برای ساده کردن شبکه ها، پیش زمینه های پیشرفته قابل توسعه خواهند داشت زیرا آن را تئوری توده ای دارد
7. The original edition of this act won Crystal Award at the 12th International Circus Festival of Massy, France.
[ترجمه ترگمان]نسخه اصلی این فیلم برنده جایزه کریستال در دوازدهمین جشنواره سیرک بین المللی Massy در فرانسه شد
[ترجمه گوگل]نسخه اصلی این اثر جایزه Crystal Award را در 12 فستیوال بین المللی سیرک Massy فرانسه دریافت کرد
8. When she edged in he was enacting the kindly burly pastor, an elbow on the corner of the parlor organ, two fingers playing with his massy watch-chain, his expression benevolent and amused.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در کنار او گذشت، یک کشیش تنومند تنومند، یک آرنج در گوشه اتاق پذیرایی نشسته بود، دو انگشت در گوشه اتاق پذیرایی نشسته بود، دو انگشت داشت با massy بازی می کرد، چهره اش مهربان و سرگرم کننده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در لبه بود، او را به عنوان مهربان مهربان، آرنج در گوشه ای از ارگان اتاق نشیمن، دو انگشت بازی با زنجیره ای عظیم خود را، بیان خود را محبت آمیز و سرگرم کننده است
9. He had to climb to the top of platform with his bare hands, legs lifted upward, massy body wavering to the left with great strength.
[ترجمه ترگمان]او مجبور شد با دست خالی از سکو بالا برود، پاهایش را بالا برد، بدنش از شدت درد به سمت چپ متمایل شده بود
[ترجمه گوگل]او باید با دست های پهن خود به بالا از پلتفرم صعود کند، پاها بالا برود، بدن عظیم با قدرت زیادی به سمت چپ حرکت کرد