1. The leukocytes maintain their integrity and function during the isolation and labelling procedure.
[ترجمه ترگمان]The انسجام و عملکرد خود را در طول جداسازی و روش برچسب گذاری حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]لکوسیتها در طول روش جداسازی و برچسب زدن، تمامیت و عملکرد خود را حفظ می کنند
2. The indium-111 leukocyte technique is particularly suitable for the present study since it utilises the homing properties of neutrophils in response to specific chemoattractants.
[ترجمه ترگمان]روش leukocyte - ۱۱۱ به طور خاص برای مطالعه حاضر مناسب است چون از ویژگی های homing neutrophils در پاسخ به chemoattractants خاص استفاده می کند
[ترجمه گوگل]تکنیک لسیوسیت 111 به خصوص برای مطالعه حاضر مناسب است، زیرا از خواص خویش نوتروفیل ها در پاسخ به شیمی درمانی خاص استفاده می کند
3. Leukocyte (or white blood cell or white corpuscle ):Any of several types of blood cells that heLP defend the body from infection.
[ترجمه ترگمان]گلبول های سفید (یا گلبول های سفید خون): هر کدام از انواع سلول های خونی که برای دفاع از بدن از عفونت استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]Leukocyte (یا گلبول سفید یا Corpuscle سفید): هر یک از انواع مختلفی از سلول های خونی که heLP از بدن از عفونت دفاع می کند
4. The results showed that leukocyte in every group appear the procoagulant activity, specially the APL leukemic cell has the strongest activity.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که leukocyte در هر گروه، فعالیت procoagulant را نشان می دهد، به طور خاص این سلول leukemic دارای بیش ترین فعالیت است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که در هر گروه از لکوسیت ها فعالیت پروکوآگولانت ظاهر می شود، به ویژه سلول های لوسمی APL دارای قوی ترین فعالیت است
5. Leukocyte telomeres shorten over time and may marker of a person's biological age.
[ترجمه ترگمان]leukocyte telomeres طول زمان را کوتاه می کند و ممکن است نشانگر سن بیولوژیکی یک فرد باشد
[ترجمه گوگل]تلومرهای لکوسیته در طول زمان کوتاه میشوند و ممکن است نشانگر سن بیولوژیکی فرد باشد
6. Bovine leukocyte adhesion deficiency ( BLAD ) is autosomal recessive disease. The pathogeny of BLAD is genic mutation of CD18-integrins on the leukocyte.
[ترجمه ترگمان]نقص چسبندگی leukocyte leukocyte (BLAD)بیماری مغلوب اتوزومال است The of جهش genic - integrins در the است
[ترجمه گوگل]کمبود چربی گوسفند (BLAD) بیماری اتوزومی مغلوب است پاتوژن BLAD جهش ژنتیکی از CD18-پروتئین ها در لکوسیت است
7. Objective To investigate the anti-inflammatory effects of secretory leukocyte protease inhibitor(SLPI) on newborn rats with lipopolysaccharide(LPS)-induced acute lung injury(ALI).
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات ضد التهاب بازدارنده پروتئاز می تواند بر روی موش های تازه متولد شده با lipopolysaccharide (LPS)- که منجر به آسیب حاد ریوی می شود (علی)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضد التهابی مهار کننده پروتئاز لکوکسیتی (SLPI) بر روی موش های نوزاد تازه متولد شده با لیپوپلی ساکارید (LPS) آسیب ریه حاد (ALI)
8. Conclusion Polymorphonuclear leukocyte chemotaxis might be the effect biomarker of n-hexane but needs to be explored father.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Polymorphonuclear leukocyte chemotaxis ممکن است اثر biomarker ناشی از n - هگزان باشد اما باید به عنوان پدر مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری Chemotaxis لکوسیتی Polymorphonuclear ممکن است بیومارکسیون اثر n-hexane باشد، اما باید مورد بررسی قرار گیرد پدر
9. We previously established leukocyte - specific protein 1 ( LSP 1 ) as a marker for fibrocytes.
[ترجمه ترگمان]ما قبلا پروتیین leukocyte ۱ (LSP ۱)را به عنوان یک نشانگر برای fibrocytes ایجاد کردیم
[ترجمه گوگل]ما قبلا پروتئین 1 خاص لکوسیتی (LSP 1) را به عنوان نشانگر برای فیبروسیت ها ایجاد کردیم
10. The swine major histocompatibility complex or swine leukocyte antigen(SLA)is one of the most gene-dense and the most polymorphism regions in the swine genome.
[ترجمه ترگمان]The swine یا آنتی ژن leukocyte swine (SLA)یکی از the و most مناطق ژنوم خوکی است
[ترجمه گوگل]مهمترین مجتمع ترکیبی هیستوپلاسم یا آنتی ژن لوکوسیتی خوک (SLA) یکی از ژنومترین و بیشترین مناطق پلیمورفیسم در ژنوم خوک است
11. The HLA ( Human Leukocyte Antigen ) is the major antigenic system of histocompatibility in human.
[ترجمه ترگمان]HLA (Human leukocyte)یک سیستم بزرگ antigenic of در انسان است
[ترجمه گوگل]HLA (Antigene Leukocyte Human) سیستم اصلی آنتی ژن هیستوپلاستی در انسان است
12. Early absorption of the hematoma marked by polymorphonuclear leukocyte infiltration was seen within 48 hours of the ictus.
[ترجمه ترگمان]جذب اولیه of با نفوذ polymorphonuclear leukocyte در عرض ۴۸ ساعت از the مشاهده شد
[ترجمه گوگل]جذب زودهنگام هماتوم مشخص شده توسط نفوذ لکوسیت پلی مرفون هسته در طی 48 ساعت از اگزوتا دیده می شود
13. Peripheral leukocyte and acidophilic granulocyte were decreased.
[ترجمه ترگمان]leukocyte محیطی و acidophilic granulocyte کاهش یافت
[ترجمه گوگل]لکوسیت های محیطی و گرانولوسیت اسیدوفیلیک کاهش یافته است
14. We propose a novel variation, namely that proteoglycans on an endothelial cell can bind and present cytokines to passing leukocytes.
[ترجمه ترگمان]ما یک تغییر جدید را پیشنهاد می کنیم، یعنی این که proteoglycans در یک سلول اندوتلیال می تواند cytokines را متصل و present کند
[ترجمه گوگل]ما یک تغییر جدید پیشنهاد می کنیم، یعنی پروتئول کلین ها در یک سلول اندوتلیال می توانند سیتوکین ها را به لوسکسیت منتقل کنند