کلمه جو
صفحه اصلی

out of hand


معنی : یک مرتبه
معانی دیگر : 1- لگام گسیخته، مهار نشدنی، بی بند و بار 2- بدون معطلی، یکسره، یکباره، بی تردید، 3- تمام، خاتمه یافته، بازگشت (یا تجدید) ناپذیر، بی مطالعه، بیدرنگ، فورا، سرکش

انگلیسی به فارسی

خارج از دست، یک مرتبه


انگلیسی به انگلیسی

• out of control

مترادف و متضاد

یک مرتبه (قید)
once, right away, en masse, straight off, out of hand, holus-bolus

جملات نمونه

1. Aye, aye, sir, I'll do it out of hand.
[ترجمه ترگمان]بله، بله، قربان، من این کار را از دست خواهم کرد
[ترجمه گوگل]آه آره، آقا، من این کار را از دست انجام خواهم داد

2. He dismissed her suggestion out of hand.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد خود را از دست او رها کرد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد خود را از دست رد کرد

3. The suggestion should not be dismissed out of hand .
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد نباید خارج از دسترس باشد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد نباید خارج از دست رها شود

4. It's an idea that shouldn't be dismissed out of hand .
[ترجمه ترگمان]این فکری است که نباید از دستش خارج شود
[ترجمه گوگل]این یک ایده است که باید از دست ندهید

5. The football fans have got completely out of hand.
[ترجمه ترگمان]طرفداران فوتبال کاملا از دست رفته اند
[ترجمه گوگل]طرفداران فوتبال کاملا از دست رفته اند

6. All our suggestions were dismissed out of hand.
[ترجمه ترگمان]همه پیشنهادها ما از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]همه پیشنهادات ما از دست رفته بود

7. The previously peaceful demonstration seemed to be getting out of hand.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تظاهرات صلح آمیز پیش از این از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]تظاهرات قبلا صلح آمیز به نظر می رسید که از دست خارج می شد

8. Unemployment is getting out of hand.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در حال خارج شدن است
[ترجمه گوگل]بیکاری بیرون آمدن است

9. Aromatherapy was dismissed out of hand by traditional doctors.
[ترجمه ترگمان]Aromatherapy توسط پزشکان سنتی اخراج شد
[ترجمه گوگل]آروماتراپی توسط پزشکان سنتی از دست خارج شد

10. The proposal was rejected out of hand.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد از دست رد شد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد از دست رد شد

11. The peace initiative was rejected out of hand.
[ترجمه ترگمان]طرح صلح از دست رد شد
[ترجمه گوگل]ابتکار صلح از دست رد شد

12. His drinking had got out of hand.
[ترجمه ترگمان]مشروب خوردن او از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]نوشیدنی او از دست رفته بود

13. His wrath got out of hand.
[ترجمه ترگمان]خشمش از کنترل خارج شد
[ترجمه گوگل]خشم خود را از دست گرفت

14. His application was rejected out of hand.
[ترجمه ترگمان]درخواست او از دست رد شد
[ترجمه گوگل]درخواست او از دست رد شد

پیشنهاد کاربران

خارج از کنترل

از دسترسم خارج شد

نخ نما، تابلو

فورا"

it is out of hand
نمیشود کنترل کرد یا از دسترس خارج است


Out of hand = out of control خارج از کنترل، خارج از دسترس، غیر قابل مهار

بی درنگ و بی تامل

دست کسی نبودن

عجولانه و بی فکر
فوری

مهار نشدنی

Out of control


کلمات دیگر: