کلمه جو
صفحه اصلی

nursery


معنی : گلخانه، پرورشگاه، قلمستان، شیر خوارگاه، نوزادگاه، محل نگاهداری اطفال شیر خوار
معانی دیگر : خزانه، محل پرورش و فروش درخت و گل، فروشگاه درخت و گل، پروردگاه، اتاق خواب بچه، اتاق نوزاد، (در خانه) اتاق بچه ها، اتاق بازی، مهدکودک، نوزادگاه (nursery school هم می گویند)، رجوع شود به: day nursery

انگلیسی به فارسی

محل نگاه داری اطفال شیر خوار، پرورشگاه، شیرخوارگاه، قلمستان، گلخانه، نوزادگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: nurseries
(1) تعریف: a room where babies or young children sleep or play.

(2) تعریف: a place where plants or trees are cultivated, often for sale.

(3) تعریف: a day-care facility, or a nursery school.

• children's room; baby room; place for growing and selling plants
a nursery is a place where very young children can be looked after while their parents are at work.
nursery education is the education of children who are between three and five years old.
a nursery is also a place where plants are grown in order to be sold.

مترادف و متضاد

گلخانه (اسم)
greenery, hothouse, glasshouse, greenhouse, terrarium, nursery

پرورشگاه (اسم)
nurse, nursery, orphanage

قلمستان (اسم)
nursery

شیر خوارگاه (اسم)
nursery

نوزادگاه (اسم)
nursery

محل نگاهداری اطفال شیر خوار (اسم)
nursery

جملات نمونه

1. a nursery that offers all kinds of trees at a reasonable price
یک نمایشگاه گل و گیاه که همه نوع درخت را با قیمت مناسب ارائه می کند.

2. athens became a nursery of arts
شهر آتن مهد هنر گردید.

3. The children are at nursery three days a week.
[ترجمه ترگمان]بچه ها سه روز در هفته در دایه خانه هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها سه روز در هفته در مهد کودک هستند

4. The nursery teacher clapped her hands to attract the children's attention.
[ترجمه ترگمان]معلم بچه دست ها را به هم زد تا توجه بچه ها را جلب کند
[ترجمه گوگل]معلم مهد کودک دستش را برای جلب توجه کودکان گرفت

5. We've turned the smallest bedroom into a nursery for our new baby.
[ترجمه ترگمان]ما کوچک ترین اتاق را برای بچه جدید مان تبدیل کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما کوچکترین اتاق خواب را به مهد کودک جدید تبدیل کرده ایم

6. The nursery teacher made the children sit bolt upright.
[ترجمه ترگمان]معلم بچه ها بچه ها را وادار کرد که از جایش بلند شوند
[ترجمه گوگل]معلم مهد کودک بچه ها را به سمت راست نشست

7. The availability of nursery school places varies widely across London.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به مدارس مهد کودک در سراسر لندن به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن مکان های مهد کودک به طور گسترده در لندن متفاوت است

8. Does Jake go to a nursery or a childminder?
[ترجمه ترگمان]جیک به اتاق بچه یا a میره؟
[ترجمه گوگل]آیا جیک به یک مهد کودک یا کودکی می رود؟

9. One area of contention is the availability of nursery care.
[ترجمه ترگمان]یک حوزه از بحث در دسترس بودن مراقبت از کودکان است
[ترجمه گوگل]یکی از مسائلی که مطرح می شود، دسترسی به مراقبت های پرستاری است

10. We have started a campaign for better nursery and school services.
[ترجمه ترگمان]ما کمپینی را برای خدمات کودکان و مدارس بهتر آغاز کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما یک کمپین برای خدمات مهد کودک و خدمات مدرسه ای آغاز کرده ایم

11. It took the nursery teachers months to bring their class of boys under control.
[ترجمه ترگمان]ماه ها طول کشید تا معلم ها کلاس پسران خود را تحت کنترل درآورند
[ترجمه گوگل]ماههاست که معلمهای مهد کودک را به سر میبرند تا طبقهی پسران خود را کنترل کنند

12. They have decided to start up a nursery in the factory.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند که یک مهد کودک در کارخانه راه اندازی کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفته اند تا یک مهد کودک را در کارخانه راه اندازی کنند

13. This nursery will be able to cater for 29 children.
[ترجمه ترگمان]این قلمستان می تواند ۲۹ کودک را تامین کند
[ترجمه گوگل]این مهد کودک قادر به تامین 29 کودک خواهد بود

14. Students growing up from nursery school to college have trouble dealing with realities.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزانی که از مدرسه مهد کودک در حال رشد هستند، در مواجهه با واقعیات دچار مشکل شده اند
[ترجمه گوگل]دانش آموزانی که از مدرسه مهد کودک به کالج می میرند، در برخورد با واقعیت ها مشکل دارند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

A nursery that offers all kinds of trees at a reasonable price.

یک نمایشگاه گل و گیاه که همه‌نوع درخت را با قیمت مناسب ارائه می‌کند.


Athens became a nursery of arts.

شهر آتن مهد هنر گردید.


پیشنهاد کاربران

مهد کودک

نهالستان

Nursery جاییه که یه مدت کوتاهی می تونین بچه رو بزارین اونجا مثل اتاق بازیه ( برای فروشگاه ها و. . . )

a place where young children and babies are taken care of while their parents are at work. . .

1. مهدکودک
2. گلخانه
3. محل نگهداری نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان
4. محل نگهداری نوزاد در خانه

خزانه، نهالستان یا گلخانه محل تکثیر پایه گیاهان

پرورشگاه

nursery ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: خزانه 1
تعریف: محلی که در آن گیاهان را برای انتقال به زمین اصلی یا پیوند زدن میکارند


کلمات دیگر: