1. a refill for a ball point pen
فشنگ جوهر برای (قلم) خودکار
2. Drink up, then I'll refill your glass.
[ترجمه ترگمان]بخور، پس glass رو پر می کنم
[ترجمه گوگل]بنوشید، سپس شیشه شما را دوباره پر می کنم
3. Can I get a refill, please?
[ترجمه ترگمان]میشه دوباره پرش کنم، لطفا؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم دوباره پر کنید، لطفا؟
4. He emptied his glass and asked for a refill.
[ترجمه ح.ک] لیوانش را خورد و مجدد خواست
[ترجمه ترگمان]لیوانش را خالی کرد و از نو پرش کرد
[ترجمه گوگل]او شیشه اش را خالی کرد و از پر کردن مجدد خواست
5. Max held out his cup for a refill.
[ترجمه ترگمان]مکس فنجانش را برای پرش دراز کرد
[ترجمه گوگل]مکس فنجان خود را برای پر کردن مجدد آماده کرد
6. How about a refill?
[ترجمه ترگمان]پرش کردن چطوره؟
[ترجمه گوگل]چطور در مورد دوباره پر کردن
7. Refill packs are cheaper and lighter.
[ترجمه ترگمان]بسته های Refill ارزان تر و سبک تر هستند
[ترجمه گوگل]بسته بندی دوباره پر کردن ارزان تر و سبک تر است
8. He motioned to the barman to refill their glasses.
[ترجمه ترگمان]به متصدی بار اشاره کرد که عینکش را پر کند
[ترجمه گوگل]او به برمن رفت تا عینک خود را پر کند
9. We include a refill with every ballpointed pen we sell.
[ترجمه ترگمان]ما شامل یک پر کردن با هر قلم ballpointed که می فروشیم
[ترجمه گوگل]ما شامل یک پر کردن با هر قلم balleled که ما می فروشیم
10. The bottle must be rinsed out before you refill it.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه پرش کنی بطری باید شسته شده باشه
[ترجمه گوگل]بطری باید قبل از پر کردن آن بشویید
11. Stunned, he watched Litchfield refill the glass, then calmly raise his own.
[ترجمه ترگمان]حیرت زده تماشا کرد که لیوان را پر می کند، بعد با آرامش خودش را بلند می کند
[ترجمه گوگل]او را متزلزل می کند، او را تماشا می کند لیچ فیلدز شیشه را دوباره پر می کند، سپس به آرامی خود را بالا می برد
12. The Colonel gestured to me: I was to refill the glasses.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ به من اشاره کرد: می خواستم عینک را پر کنم
[ترجمه گوگل]سرهنگ به من اشاره کرد که عینک ها را پر کرد
13. Richard gets a second refill on his coffee.
[ترجمه ترگمان]ریچارد دوباره قهوه خود را دوباره پر کرد
[ترجمه گوگل]ریچارد دوباره قهوه را دوباره پر می کند
14. Watching him refill her glass, she noticed he had unusually long fingernails for a man.
[ترجمه ترگمان]به او نگاه می کرد که لیوانش را پر می کند، متوجه شد که ناخن های بلند و غیرعادی برای یک مرد دارد
[ترجمه گوگل]او در حال تماشای شیشه اش را دوباره پر کرد و متوجه شد که او برای یک مرد ناخوشایند خیلی طولانی دارد
15. I refill her teacup once, twice.
[ترجمه ترگمان]دوباره فنجان چایش را پر می کنم
[ترجمه گوگل]یک بار، دوبار او را دوباره پر کنید