1. They were overbid by a Japanese firm.
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط یک شرکت ژاپنی overbid شدند
[ترجمه گوگل]آنها یک شرکت ژاپنی بودند
2. The Commission felt the company were overbidding and gave the franchise to their competitors instead.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون احساس می کرد که این شرکت overbidding بوده و به جای آن حق رای به رقبای خود را داده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون احساس کرد که این شرکت بیش از حد مقرر داشته و به جای رقبا به رقبا رضایت داد
3. Peddleries usually overbid to gain more profits.
[ترجمه ترگمان]Peddleries معمولا برای کسب سود بیشتر تلاش می کنند
[ترجمه گوگل]در اغلب موارد، Peddleries بیش از حد برای کسب سود بیشتر
4. As for why subjects overbid, perhaps the answer is that high-bid auctions are just too complex for a typical buyer to analyze completely systematically.
[ترجمه ترگمان]در مورد این که چرا سوژه ها تغییر می کنند، شاید پاسخ آن این است که مزایده ها برای خریدار معمولی بسیار پیچیده هستند تا به طور کامل به طور سیستماتیک تجزیه و تحلیل شوند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که چرا سوژهها بیش از حد تعریف میشوند، شاید جواب این باشد که مزایدههای پیشنهاد بالا فقط برای یک خریدار معمول برای تجزیه و تحلیل کامل سیستماتیک پیچیده است
5. But why do we do that: overbid at public auctions?
[ترجمه ترگمان]اما چرا ما این کار را انجام می دهیم: overbid در حراج عمومی؟
[ترجمه گوگل]اما چرا این کار را در مزایده های عمومی انجام می دهیم؟
6. Please do NOT overbid.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم این کار را نکنید
[ترجمه گوگل]لطفا فراموش نکنید
7. And when an envelope was passed, he would either overbid the project, not bid at all, or claim that all his Inside-Outers were committed elsewhere.
[ترجمه ترگمان]و زمانی که یک پاکت به تصویب رسید، او یا پروژه را به پایان می رساند، و یا ادعا می کند که تمام درون - در جای دیگری متعهد هستند
[ترجمه گوگل]و هنگامی که یک پاکت گذشت، او یا پروژه را بیش از حد بالا می برد، نه به طور کلی پیشنهاد می کند و یا ادعا می کند که تمام Inside-Outers خود را در جای دیگر متعهد شده است
8. Bid submission ; delivery of Bids: The act of a Bidder handing overBid to the purchaser.
[ترجمه ترگمان]ارایه پیشنهاد؛ تحویل پیشنهادها: عمل پیشنهاد دهنده به خریدار می دهد
[ترجمه گوگل]تسلیم پیشنهاد؛ تحویل پیشنهادات عمل یک تعهد دهنده به انتقال خرید به خریدار
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
10. In San Francisco, prices are still rising even as frenzied overbid ding quiets.
[ترجمه ترگمان]در سان فرانسیسکو، قیمت ها هنوز هم به عنوان \"overbid quiets quiets\" افزایش می یابند
[ترجمه گوگل]در سانفرانسیسکو، قیمت ها همچنان در حال افزایش است، حتی در حالی که در حال غرق شدن است
11. Get the right product on the right keywords, and you can mess up your ad copy, overbid and still profit.
[ترجمه ترگمان]محصول مناسب را در کلمات کلیدی مناسب بگیرید، و می توانید نسخه تبلیغ خود، overbid و هنوز هم سود ببرید
[ترجمه گوگل]محصول مناسب را در کلمات کلیدی مناسب دریافت کنید، و شما می توانید کپی رایت خود را غافلگیر کنید، بیش از حد و هنوز هم سود