1. It was mounted in ormolu with an enamelled face.
[ترجمه ترگمان]روی ormolu با چهره زشتی بالا رفته بود
[ترجمه گوگل]این در ormolu با صورت مینای دندان نصب شده بود
2. The ormolu clock ticked on the mantelpiece.
[ترجمه ترگمان]ساعت مفرغ ین روی پیش بخاری تیک تاک می کرد
[ترجمه گوگل]ساعت ormolu در قوطی مهر و موم شده است
3. A red lens in ormolu casing was clamped over his left eye, and perhaps had replaced the original jelly organ.
[ترجمه ترگمان]یک لنز قرمز در غلاف ormolu روی چشم چپش نگه داشته شده بود و شاید جای عضو اصلی ژله را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک لنز قرمز در پوشش ormolu بیش از چشم چپ او بود و شاید ارگ ژله اصلی را جایگزین کرد
4. Around 183his father took up business as a gilder and ormolu manufacturer in London.
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۸۳ پدر او به عنوان یک کارخانه تولید کننده gilder و ormolu در لندن شرکت کردند
[ترجمه گوگل]در حدود سال 183 این پدر کسب و کار را به عنوان تولید کننده خیاطی و ارملو در لندن آغاز کرد
5. Each of the legs of the table incorporated a naked ormolu caryatid.
[ترجمه ترگمان]هر یک از پاهایش برهنه و برهنه بود
[ترجمه گوگل]هر یک از پاها جدول شامل یک یاخته ای از کریاتید بود
6. There was a silence during which the tick of the monumental ormolu clock on the white marble mantelpiece grew as loud as the boom of a minute-gun.
[ترجمه ترگمان]سکوتی حک مفرما شد که تیک ساعت مفرغ monumental روی پیش بخاری مرمر سفید با صدای بلند یک تفنگ یک دقیقه بلندتر شد
[ترجمه گوگل]یک سکوت وجود داشت که در آن تیکه ساعت عقربه ای سنگین بر روی مانف سفید سنگ مرمر به همان اندازه رونق یک تفنگ تفکیک شد
7. The slightly curved cabriole legs are adorned with gilt reliefs of a woman's head attached to an animal body, and the feet are fashioned in ormolu in the form of claws.
[ترجمه ترگمان]پاهای ظریف curved با نقش های برجسته سر یک زن که به بدن حیوان متصل است تزیین شده اند و این پاها به شکل چنگال ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]پاهای کبریولی کمی منحنی با تسکین خفیف سر یک زن متصل به بدن حیوانات و پاهای در فرم یا شکل چنگال شکل گرفته است