کلمه جو
صفحه اصلی

outrun


معنی : پیش افتادن، عقب گذاشتن، پیشی جستن، در دویدن جلو افتادن، پیشی جستنبر
معانی دیگر : تندتر یا بیشتر دویدن

انگلیسی به فارسی

پیش افتادن، در دویدن جلو افتادن، پیشی جستنبر


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outruns, outrunning, outran, outrun
(1) تعریف: to run faster, farther, or longer than.
مشابه: outstrip

(2) تعریف: to elude by, or as though by, running.

- The thief outran the law.
[ترجمه ترگمان] دزد از قانون پیشی گرفت
[ترجمه گوگل] دزد بیش از حد قانون است

(3) تعریف: to go beyond; surpass.
مشابه: better, exceed

- His spending outruns his salary.
[ترجمه ترگمان] پولش رو با حقوق خودش سپری می کنه
[ترجمه گوگل] هزینه های او از حقوقش فراتر می رود

• classic racing video game (produced by sega)
run faster than; run past
if you outrun someone, you run faster than they do in order to escape from them, or to arrive somewhere before they do.
if one thing outruns another thing, it develops faster than the other thing.
see also outran.

مترادف و متضاد

پیش افتادن (فعل)
forestall, outrun

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

پیشی جستن (فعل)
outrun

در دویدن جلو افتادن (فعل)
outrun

پیشی جستنبر (فعل)
outrun

جملات نمونه

1. There are not many players who can outrun me.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان زیادی وجود ندارد که بتوانند از من پیشی بگیرند
[ترجمه گوگل]بازیکنان زیادی وجود ندارند که بتوانند از من فرار کنند

2. Spending could outrun the capacity of businesses to produce the goods.
[ترجمه ترگمان]برای تولید کالا از ظرفیت کسب و کارها جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]هزینه ها می توانند ظرفیت کسب و کار را برای تولید کالاها سوق دهند

3. The occasional burst of speed is required to outrun real and imaginary predators.
[ترجمه ترگمان]استفاده گاه گاه از سرعت لازم است تا از شکارچیان حقیقی و خیالی پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]انفجار گاه به گاه سرعت برای جلوگیری از شکارچیان واقعی و تخیلی مورد نیاز است

4. Criminals sometimes outrun the police.
[ترجمه ترگمان]جنایتکار گاهی از دست پلیس فرار میکنه
[ترجمه گوگل]مجرمان گاهی از پلیس جلوگیری می کنند

5. Consumer demand has outrun our production capabilities.
[ترجمه ف. فریدونی] نیاز مصرف کنندگان، فراتر از قابلیت های تولیدی ما رفته است!
[ترجمه ترگمان]تقاضای مصرف کننده از توان تولیدی ما پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]تقاضای مصرف کننده از توانایی های تولید ما فراتر رفته است

6. The fire was moving so fast you couldn't outrun it.
[ترجمه ف. فریدونی] آتش، با چنان سرعتی داشت پیش میرفت که نمی توانستی جلو پیشروی اش را بگیری!
[ترجمه ترگمان]آتش چنان سریع حرکت می کرد که تو نمی توانستی از آن فرار کنی
[ترجمه گوگل]آتش خیلی سریع حرکت کرد و شما نمیتوانستید آن را فراموش کنید

7. He couldn't outrun his pursuers.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست تعقیب کننده ها را در بیاورد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست تعقیب او را برآورده کند

8. Those electrons with the highest energy begin to outrun the wake.
[ترجمه ترگمان]آن الکترون های با بالاترین انرژی شروع به بهتر شدن از خواب می کنند
[ترجمه گوگل]آن الکترونها با بالاترین انرژی شروع به پیشروی می کنند

9. He let his zeal outrun discretion.
[ترجمه ترگمان] اون به zeal اجازه داد که از discretion فرار کنه
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد که اشتیاق خود را از بین برود

10. Colonel: How's this? Let's see you outrun me now!
[ترجمه ترگمان]این چطوره؟ بذار ببینم الان از دست من فرار می کنی!
[ترجمه گوگل]سرهنگ این چیه؟ بیایید ببینیم که من الان غلط کردم

11. It knows it must outrun the slowest Gazelle or it will starve to death.
[ترجمه ترگمان]می داند که او باید با slowest غزال یا از گرسنگی در حال مرگ باشد
[ترجمه گوگل]این می داند که باید کمترین گزل را برآورده کند یا آن را به مرگ گرسنه بکشد

12. The electron therefore does not significantly outrun the plasma wave. Instead it surfs the wave, gaining energy all the way.
[ترجمه ترگمان]بنابراین الکترون به طور قابل توجهی از موج پلاسما جان سالم به در نمی برد در عوض، موج، انرژی را در تمام طول مسیر جذب می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین الکترون به طور قابل توجهی از موج پلاسما فراتر نمی رود در عوض آن را موج می رود، به دست آوردن انرژی تمام راه

13. In nightmares, while you can theoretically outrun or outfly any dangers you encounter, Dr. LaBerge recommends facing your fears instead.
[ترجمه ترگمان]در کابوس هایم، در حالی که شما می توانید از لحاظ نظری از هر خطری که با آن مواجه می شوید پیشی بگیرید، دکتر LaBerge توصیه می کند به جای آن با ترس های خود روبرو شوید
[ترجمه گوگل]در کابوس ها، در حالی که شما می توانید به طور تئوری هرگونه خطری را که با آن روبرو هستید، سر و کار دارید، دکتر لابرگ توصیه می کند در عوض با ترس خود مواجه شوید

پیشنهاد کاربران

راه رفتن سریع
سفر کردن سریع

سبقت گرفتن

( فعل ) پیشی گرفتن ، سبقت گرفتن

پیش افتادن


کلمات دیگر: