کلمه جو
صفحه اصلی

peddler


معنی : دستفروش
معانی دیگر : طواف، دستفروش دوره گرد، پیله ور

انگلیسی به فارسی

دستفروش


بچه دار، دستفروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who sells goods in the street or from door to door.

• one who travels about selling small wares, merchant; distributor; vendor
a peddler of drugs or arms sells them illegally.
a peddler is someone who goes from place to place in order to sell something.

مترادف و متضاد

دستفروش (اسم)
badger, huckster, crier, vendor, peddler, vender, duffer

hawker


Synonyms: huckster, salesperson, street vendor, vendor


جملات نمونه

1. the peddler arranged his wares on the sidewalk
دستفروش جنس های خود را در پیاده رو چید.

2. The peddler was crying up his wares.
[ترجمه ترگمان]The مشغول گریه کردن wares بود
[ترجمه گوگل]گاوچران گرسنه بود

3. The peddler sold his wares cheap.
[ترجمه mahsa] دست فروش اجناسشو ارزان تر فروخت
[ترجمه ترگمان]فروشنده کالاهای خود را ارزان فروخت
[ترجمه گوگل]فروشنده مورد فروش خود را ارزان فروخت

4. The peddler was stuffing the boy with lies.
[ترجمه ترگمان]The بچه را با دروغ پر می کرد
[ترجمه گوگل]بچه دار بود پسر را با دروغ چسبیده بود

5. The peddler bawled about apples and pears.
[ترجمه ترگمان]The در مورد سیب و گلابی فریاد زد
[ترجمه گوگل]فروشنده مورد سیب و گلابی است

6. Smithson had been a rose peddler in Portland.
[ترجمه ترگمان] Smithson \"یه دلال گل رز تو\" پورتلند \"بوده\"
[ترجمه گوگل]اسمیتسون در پورتلند به عنوان یک کارگر زنبقهای شناخته شده بود

7. The peddler bawled his wares.
[ترجمه ترگمان]فروشنده دوباره مشغول پر کردن کالای خود شد
[ترجمه گوگل]گاو شکارچی محصولات خود را به دام انداخت

8. Or is he a smut peddler who is using it to enhance the sale of his magazines?
[ترجمه ترگمان]یا یک فروشنده ایتالیایی است که از آن برای افزایش فروش مجلات خود استفاده می کند؟
[ترجمه گوگل]یا او یک خرده فروش است که از فروش آن برای فروش مجلات خود استفاده می کند؟

9. I am Omar Duvall, this morning a peddler through these emerald mountains.
[ترجمه ترگمان]من \"عمر Duvall\" هستم، امروز صبح یه یارویی رو از این کوه ها پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من عمر دووال هستم، امروز صبح، یک قایقرانی از طریق این کوه های زمردی

10. The peddler cloaked himself and went on in the storm.
[ترجمه ترگمان]The خود را پنهان کرد و در توفان به راه افتاد
[ترجمه گوگل]فروشنده خود را در آغوش گرفت و در طوفان ادامه داد

11. The peddler tried to fob off a worthless article on little Tom.
[ترجمه ترگمان]فروشنده سعی کرد مقاله بی ارزشی را روی تام کوچولو بیندازد
[ترجمه گوگل]جنرال موتورز تلاش کرد تا یک مقاله بی ارزش را در مورد تام کوچک بچرخاند

12. The partisan disguised himself as a peddler and got by the enemy sentry box.
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان فروشنده دوره گرد تبدیل کرده بود و کنار جعبه نگهبانی دشمن قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]حزب سوسیالیست خود را به عنوان یک زنبور عسل سوق داد و در جعبه نگهبان دشمن گرفت

13. The peddler sells pirated DVDs, some of which are even uncensored movies.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان در حال فروش دی وی دی ها هستند، که برخی از آن ها حتی فیلم های uncensored هم هستند
[ترجمه گوگل]دیوانه فروش دی وی دی های پراکنده، برخی از آنها فیلم های بدون سانسور هستند

14. Beware of that peddler, for he is slippery as an eel.
[ترجمه ترگمان]از این دوره گرد آگاه باشید، چون او مثل یک مارماهی غیرقابل اعتماد است
[ترجمه گوگل]مراقب باشید از این ماهیگیر، زیرا او به عنوان قورباغه لغزنده است


کلمات دیگر: