spellbinder, hex, conjuror, voodooist, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, magus, powwow, wizard, medicine man
حکیم (اسم)
sage, medicine man
shaman
پیشنهاد کاربران
- حکیم - جادوگر
داروگر، درمانگر، حکیمِ جادوپیشه. روحانی برگزیده در قبایل بدوی ( عموما بومیان آمریکا ) که از گیاهان و مواد دیگر درکنار ورد و جادوگری، جهت درمان بیماری و راندن ارواح خبیث از جسم بیمار استفاده می کند.