کلمه جو
صفحه اصلی

nosebleed


معنی : خون دماغ، رعاف
معانی دیگر : خونریزی از بینی، خون دماه

انگلیسی به فارسی

رعاف، خون دماغ


خونریزی بینی، خون دماغ، رعاف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: bleeding from the nose.

• nasal bleeding, instance of blood flowing from the nose
if you have a nosebleed, blood comes out from inside your nose, sometimes because it has been hit.

مترادف و متضاد

خون دماغ (اسم)
nosebleed

رعاف (اسم)
nosebleed

جملات نمونه

1. spontaneous nosebleed
خون دماغ خودبه خود

2. A nosebleed is an issue of blood from the nose.
[ترجمه ترگمان]خونریزی بینی یک مساله خون از بینی است
[ترجمه گوگل]خونریزی بینی ناشی از خونریزی بینی است

3. Whenever I have a cold I get a nosebleed.
[ترجمه ترگمان] هروقت سرما خوردم، خون دماغ میشم
[ترجمه گوگل]هر گاه سردی داشته باشم، خونریزی بینی دارم

4. This year the midterm nosebleed will come with an extra agony: the London mayoral election.
[ترجمه ترگمان]در سال جاری، خونریزی میان دوره با یک عذاب اضافی صورت خواهد گرفت: انتخابات شهرداری لندن
[ترجمه گوگل]در سال جاری، خونریزی ناحیه ای میان مدت با اضطراب اضافی همراه خواهد بود: انتخاب شهرداران لندن

5. Fortunately a younger boy had a dramatic nosebleed which distracted his house-mates' attention and covered any remaining smears of blood.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه آن پسر کوچک تر، خون دماغ شد که باعث شد دوستانش توجه دیگران را به خود جلب کنند و لکه های خون باقی مانده از خون را بپوشاند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه یک پسر جوان، بینی ناگهانی چشمگیر داشت که توجه همتایانش را پنهان می کرد و هر لکه خون باقی مانده را پوشانده بود

6. Objective:To study the treatment of nosebleed caused by hereditary hemorrhagic telangiectasia(HHT).
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه درمان خونریزی خونریزی ناشی از خونریزی خونی ارثی (hht)
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعهی درمان نئوپلاسموز ناشی از تلانژکتازیاسی هموراژیک ارثی (HHT)

7. Often shed nosebleed recently. And menstruation comes behindhand.
[ترجمه ترگمان]اخیرا خونریزی بینی ریخته می شود و قاعدگی از دست میره
[ترجمه گوگل]اغلب اخیرا خونریزی بینی صورت گرفت قاعدگی می آید

8. I always end up sitting in the nosebleed section.
[ترجمه ترگمان]من همیشه آخرش تو قسمت خون دماغ میشم
[ترجمه گوگل]من همیشه در قسمت بینی بینی نشسته ام

9. Irritability rhinitis, often still shed nosebleed. How to do?
[ترجمه ترگمان]تندخویی، اغلب خون دماغ می شد چه طور؟
[ترجمه گوگل]رینیت تحریک پذیر، اغلب هنوز خونریزی بینی ایجاد می کند چطور انجام دادن؟

10. Is often nosebleed is leukaemia preclinical? Does leukaemia have cured precedent?
[ترجمه ترگمان]آیا اغلب خونریزی بینی مربوط به تومور سرطانی است؟ آیا سرطان خون سرطان را درمان می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا اغلب خونریزی بینی وجود دارد لوسمی قبل از بیماری؟ آیا لوسمی سابقه درمان دارد؟

11. Is nosebleed of without reason shedding is leukaemia augural?
[ترجمه ترگمان]آیا خونریزی خونی خونریزی خونی است؟
[ترجمه گوگل]آیا خونریزی بدون علت از بین می رود؟ لوسمی عصبی چیست؟

12. Often flow nosebleed and is cold sweat all over leukaemia omen?
[ترجمه ترگمان]اغلب خونریزی بینی و عرق سردی است که روی آن اثر سرطان خون وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]اغلب جریان خونریزی بینی و سرماخوردگی در سرتاسر علایم لوسمی است؟

13. I heard you flow nosebleed, or cold, very nervous, why?
[ترجمه ترگمان]من شنیدم که تو خون دماغ شدی، یا سرما، خیلی عصبی، چرا؟
[ترجمه گوگل]من شنیدم که خونریزی بینی یا سرماخوردگی بسیار عصبی هست، چرا؟

14. Father says: " if you nosebleed, can you still dig nostril? "
[ترجمه ترگمان]پدر می گوید: \"اگر خونریزی دارید، آیا می توانید هنوز هم سوراخ بینی را حفر کنید؟\"
[ترجمه گوگل]پدر می گوید: 'اگر شما خونریزی بینی دارید، آیا هنوز می توانید سوراخ بینی را بکشید؟ '

پیشنهاد کاربران

اصطلاح هستو موقعی به کار میره که مثلا رفتید کنسرت ، یا سمینار یا هرچیزه دیگه ای که شما از استیج دور هستید و به خوبی نمیتونید سخنور یا خواننده رو ببینید و در این حالت از این اصطلاح استفاده میشه can't even see the
band from the nose - bleed section

خون دماغ

به معنای خونریزی بینی هم میشه


کلمات دیگر: