کلمه جو
صفحه اصلی

غثیثه

لغت نامه دهخدا

( غثیثة ) غثیثة. [ غ َ ثی ث َ ] ( ع اِ ) ریم خون و جراحت و گوشت مرده آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). یقال : فیه غثیثة؛ ای فساد و مدة.( منتهی الارب ). بیله. خیم. ( مهذب الاسماء ). ریم. قیح. || فساد عقل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خرمابن که خرمایش تر و رسیده گردد وشیرین نشود. || ( ص ) گول و بی خیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). احمق. ( اقرب الموارد ). || مؤنث غثیت ، به معنی لاغر کم گوشت. ( اقرب الموارد ).

غثیثة. [ غ َ ثی ث َ ] (ع اِ) ریم خون و جراحت و گوشت مرده ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). یقال : فیه غثیثة؛ ای فساد و مدة.(منتهی الارب ). بیله . خیم . (مهذب الاسماء). ریم . قیح . || فساد عقل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خرمابن که خرمایش تر و رسیده گردد وشیرین نشود. || (ص ) گول و بی خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق . (اقرب الموارد). || مؤنث غثیت ، به معنی لاغر کم گوشت . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: