1. indelible ink
جوهر زایل نشدنی
2. indelible memory
خاطره ی محو نشدنی
3. an indelible stain
لکه ی پاک نشدنی
4. May our golden youth radiate indelible light. Grasp today! Wish you success in the College Entrance Examination!
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، جوانان طلایی ما نور indelible را تابش می کنند Grasp امروز! برایتان آرزوی موفقیت در امتحان ورودی کالج را دارم!
[ترجمه گوگل]ممکن است جوانان طلایی ما نور ناپایدار را از بین ببرند امروز درک کنید به شما موفقیت در آزمون کالج ورودی را امیدوارم!
5. The blood had left an indelible mark on her shirt.
[ترجمه ترگمان]خون روی پیراهنش اثری ماندگار باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]خون یک علامت قابل استحصال بر روی پیراهن او گذاشت
6. My visit to India in 1986 left an indelible impression on me.
[ترجمه ترگمان]دیدار من از هند در سال ۱۹۸۶ تاثیر ماندگاری بر من گذاشت
[ترجمه گوگل]دیدار من با هند در سال 1986 تاثیری بر روی من گذاشت
7. Colonialism has left an indelible imprint on the island.
[ترجمه ترگمان]Colonialism یک اثر ماندگار روی جزیره گذاشته
[ترجمه گوگل]استعمارگر یک اثر ناخوشایند را در جزیره ترک کرده است
8. The scandal entailed on the government indelible disgrace.
[ترجمه ترگمان]رسوایی، رسوایی indelible دولت را به همراه داشت
[ترجمه گوگل]رسوایی ناشی از نابخردی دولت بود
9. The experience made an indelible impression on me.
[ترجمه ترگمان]تجربه محو نشدنی در من بود
[ترجمه گوگل]این تجربیات بر روی من تاثیر گذاشت
10. Her words left an indelible impression on me for years to come.
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که سخنان او محو نشدنی در من باقی ماند
[ترجمه گوگل]کلماتش برای چندین سال به من افتخار می کند
11. Getting out didn't make such an indelible impression as going in.
[ترجمه ترگمان]رفتن به بیرون احساس فراموش نشدنی و محو نشدنی در او ایجاد نکرد
[ترجمه گوگل]بیرون آمدن چنین تصوری ناخوشایندی را به وجود آورد
12. I suppose things made such indelible impressions on us because we had so little.
[ترجمه ترگمان]تصور می کنم که چیزهایی به خاطر این که ما این قدر کوچک بودیم، این خاطرات محو نشدنی برای ما ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم چیزهایی ساخته شده از جمله بی نظیر است بر ما، زیرا ما تا به حال کمی بود
13. Now the sleaze looks more indelible and the Democrats will find it harder to avoid being defined by the Clinton excesses.
[ترجمه ترگمان]اکنون the جذاب تر به نظر می رسد و دموکرات ها برای اجتناب از تعریف شدن توسط افراط کلینتون سخت تر خواهند بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر sleaze به نظر می رسد بیشتر indelible و دموکرات ها سخت تر خواهد شد برای جلوگیری از تعریف شده توسط اضطراب کلینتون
14. His death left an indelible impression on my life.
[ترجمه ترگمان]مرگ او تاثیری ماندگار بر زندگی من گذاشت
[ترجمه گوگل]مرگ او یک اثر بی نظیر را در زندگی من به وجود آورد
15. Spray some pebbles silver and use an indelible pen to number them I to 2
[ترجمه ترگمان]مقداری سکه نقره اسپری بکنید و از یک خودکار پاک نشدنی استفاده کنید تا شماره آن ها ۱ تا ۲ باشد
[ترجمه گوگل]اسپری برخی از سنگریزه نقره ای و استفاده از یک قلم قابل تمیز برای شماره آنها I تا 2