1. an outlay of ten dollars for food
مبلغ ده دلار بابت خوراک
2. a great outlay of time and energy
صرف وقت و انرژی زیاد
3. For a relatively small outlay, you can start a home hairdressing business.
[ترجمه ترگمان]برای یک هزینه نسبتا کوچک می توانید از hairdressing خانگی شروع کنید
[ترجمه گوگل]برای هزینه های نسبتا کم، می توانید یک کسب و کار آرایش مو خانه را شروع کنید
4. For an initial outlay of £2000 to buy the equipment, you should be earning up to £500 a month if the product sells well.
[ترجمه ترگمان]برای یک هزینه اولیه ۲۰۰۰ پوند برای خرید تجهیزات، باید ماهیانه ۵۰۰ پوند درآمد داشته باشید اگر محصول به خوبی فروش شود
[ترجمه گوگل]برای خرید اولیه از 2000 پوند برای خرید این تجهیزات، اگر محصول خوب به فروش برسد، باید درآمد خود را تا 500 پوند در ماه درآورید
5. House buyers usually have a large initial outlay on carpets and furniture.
[ترجمه ترگمان]خریداران خانه معمولا هزینه اولیه زیادی برای فرش و اثاثیه دارند
[ترجمه گوگل]خریداران خانه معمولا هزینه های اولیه برای فرش و مبلمان را دارند
6. There was very little outlay on new machinery.
[ترجمه ترگمان]برای فروش ماشین آلات تازه خیلی خرج بر پا شده بود
[ترجمه گوگل]هزینه های بسیار زیادی در ماشین آلات جدید وجود داشت
7. The business quickly repaid the initial outlay on advertising.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به سرعت هزینه اولیه تبلیغات را بازپرداخت کرد
[ترجمه گوگل]کسب و کار به سرعت هزینه های اولیه در تبلیغات را پرداخت می کند
8. The railway had made a considerable capital outlay on new rolling stock.
[ترجمه ترگمان]در این راه، خط آهن را بسیار عالی و عالی انجام داده بود
[ترجمه گوگل]راه آهن هزینه های قابل توجهی در سرمایه گذاری نوردی جدید ایجاد کرده است
9. You can expect a higher outlay for rent in a city than in the country.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید انتظار داشتن هزینه بیشتر برای اجاره در شهر را داشته باشید تا در کشور
[ترجمه گوگل]شما می توانید هزینه های بیشتری برای اجاره در یک شهر انتظار داشته باشید تا در کشور
10. These braces are costly but well worth the outlay if the alternative is to stop skiing altogether.
[ترجمه ترگمان]اگر جایگزین برای توقف اسکی روی هم رفته باشد، این اتصالات گران قیمت هستند اما ارزش آن را دارند
[ترجمه گوگل]اگر این جایگزین برای توقف اسکی در کل است، این پرانتز گران است اما بهای تمام شده آن است
11. Most involve no capital outlay, being supplied under the discounted electricity purchase scheme.
[ترجمه ترگمان]اغلب شامل هیچ هزینه سرمایه ای، تحت عنوان طرح خرید برق با تخفیف، نیست
[ترجمه گوگل]اکثریت شامل هزینه های سرمایه نیستند که تحت طرح خرید برق تخفیف عرضه می شود
12. As long as we have recovered the outlay I m not fussed.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به این نتیجه رسیدیم من از این موضوع ناراحت نیستم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که هزینه های ما را بهبود نیافته اند، نمی توانیم سر و صدا کنیم
13. They must not demand a very high cash outlay or demand a very high degree of risk thereby endangering subsistence.
[ترجمه ترگمان]آن ها نباید به میزان زیاد پول نقد نیاز داشته باشند و یا نیاز به میزان بسیار بالایی از ریسک و در نتیجه به خطر انداختن معیشت خود داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها نباید هزینه های گرانبهای بسیار بالایی داشته باشند و یا نیاز به درجه بالایی از ریسک داشته باشند و درنتیجه در معرض خطر قرار بگیرند
14. They estimate they will have recouped the £500 outlay within seven years.
[ترجمه ترگمان]آن ها تخمین می زنند که سرمایه ۵۰۰ پوندی را در عرض هفت سال مستهلک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها برآورد می کنند که ظرف هفت سال هزینه های 500 پوند را به دست آورده اند