کلمه جو
صفحه اصلی

sconce


معنی : پناه، حفاظ، جریمه، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، تاقچه، پوشش، جریمه کردن
معانی دیگر : تاقچه ی فلزی یا چوبی (برای شمعدان و غیره)، شمعدان دیواری، دژ کوچک، جان پناه، سنگر، (قدیمی) کلبه، کاشانه، (قدیمی) کلاهخود، جمجمه، مخ، سر، کله، (به ویژه در دانشگاه آکسفورد - انگلیس)، پرده یا پوشش محافظ، استعداد

انگلیسی به فارسی

حفاظ، پوشش، پناه، پرده یا پوشش محافظ، جمجمه،استعداد، جریمه، جریمه کردن، تاقچه، تاقچه سر بخاری


صورتی، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، پوشش، جریمه، حفاظ، پناه، تاقچه، جریمه کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an ornamental wall bracket for a candle or light.
اسم ( noun )
• : تعریف: a small fortification, as to protect a bridge or the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sconces, sconcing, sconced
• : تعریف: to defend with a sconce.

• candleholder or lamp attached to a vertical surface; small separate fort used to defend a location or structure; skull, head; wit, intelligence; fine imposed upon a student for a minor infraction of the rules (archaic)
protect with a small fort; impose a fine upon a student for a minor infraction of the rules (archaic)

مترادف و متضاد

پناه (اسم)
shelter, asylum, blind, sconce, refuge, awning, bulwark, safeguard, guard, coverture

حفاظ (اسم)
reserve, protection, shield, sconce, awning, safeguard, umbrella, scabbard, coverture, mantelet

جریمه (اسم)
forfeiture, fine, surcharge, mulct, sconce, penalty, forfeit

دیوار کوب (اسم)
sconce

تاقچه سر بخاری (اسم)
sconce

تاقچه (اسم)
sconce, shelf

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

جریمه کردن (فعل)
fine, penalize, assess, mulct, sconce

جملات نمونه

1. In the light of the flaring sconce the girl could see the scar quite clearly.
[ترجمه ترگمان]در پرتو نور خیره کننده، این دختر جای زخم را کاملا واضح می دید
[ترجمه گوگل]در معرض نور آفتابگردان، دختر می تواند کاملا به روشنی دیده شود

2. Multi-bracketed candelabra placed along the centre helped the sconce torches to bathe the room in light.
[ترجمه ترگمان]candelabra چند گانه که در کنار مرکز قرار گرفته بودند به مشعل های sconce کمک کردند تا اتاق را روشن کنند
[ترجمه گوگل]شمعدانهای چند ضلعی که در امتداد مرکز قرار گرفته اند، باعث شد که مشعل های معلق در اتاق به نور خیره شوند

3. Why hadn't the man left a sconce burning?
[ترجمه ترگمان]چرا آن مرد یک sconce را روشن نکرده بود؟
[ترجمه گوگل]چرا این مرد صدای زنگ ندیده بود؟

4. Beyond the small cell the light from the sconce was barely discernible.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی سلول کوچک نوری به زحمت قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]فراتر از سلول کوچک، نور از گلدان به سختی قابل تشخیص بود

5. I came out here with a sconce torch.
[ترجمه ترگمان]من با یه مشعل sconce اومدم اینجا
[ترجمه گوگل]من با یک مشعل برقی بیرون آمدم

6. Solution: Install a wall sconce inside your linen closet or storage cabinet.
[ترجمه ترگمان]راه حل: دیواری را نصب کنید که در کمد لباس و یا کمد شما نصب شده باشد
[ترجمه گوگل]راه حل یک درب دیواری را در داخل گنجه یا کابینۀ ذخیره سازی خود نصب کنید

7. Benjamin pushed me in, locking the door behind us, and lit two sconce torches.
[ترجمه ترگمان]بنجامین مرا به داخل هل داد، در را پشت سر ما قفل کرد و دو مشعل روشن را روشن کرد
[ترجمه گوگل]بنجامین من را درگیر کرد، قفل درب را پشت سر ما گذاشت و دو مشعل را روشن کرد

8. Athelstan led Cranston round the church, stopped, and told the coroner to wait until he fetched a sconce torch.
[ترجمه ترگمان]آتلستن \"کرنستن\" رو دور کلیسا هدایت کرد و به پزشک قانونی گفت که صبر کنه تا اون یه مشعل sconce بیاره
[ترجمه گوگل]آتلانتا کرانستون را به کلیسا دور کرد، متوقف شد، و گفت که صاحب مغازه تا صبح تا آنجا که یک مشعل بنفش آورده بود، صبر کند

9. If you don't know the difference between a chandelier and a sconce, start your lighting education by reading design magazines.
[ترجمه ترگمان]اگر تفاوت بین یک لوستر و یک sconce را نمی دانید، آموزش نورپردازی خود را با خواندن مجلات طراحی آغاز کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما تفاوت بین لوستر و آجنا را نمی دانید، با آموزش خواندن مجلات طراحی آموزش نورپردازی خود را آغاز کنید

10. "Get out of this! " cried the officer, swinging his club. "I'll give ye a bat on the sconce. Back, now. "
[ترجمه ترگمان]\" از اینجا برو بیرون! افسر در حالی که چوب خود را تاب می داد فریاد زد: \" من به شما یک خفاش می دهم حالا برگردیم \"
[ترجمه گوگل]'از این بیرون بیار! گریه افسر، نوسان باشگاه خود را 'من یک خفاش بر روی گلدان خواهم گذاشت حالا، حالا '

پیشنهاد کاربران

کیک فنجانی

روشنایی ( روی دیوار )


کلمات دیگر: