1. Political reform and economic liberalization don't always go together.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات سیاسی و آزادسازی اقتصادی همیشه با هم نمی روند
[ترجمه گوگل]اصلاحات سیاسی و آزادسازی اقتصادی همواره با یکدیگر همخوانی ندارند
2. Liberalization, on the other hand, allows easier entry into particular markets.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر آزاد کردن اجازه ورود آسان تر به بازارهای خاص را می دهد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، آزاد سازی، اجازه ورود آسانتر به بازارهای خاص را می دهد
3. Liberalization, however, can impose additional strain on a system.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آزاد کردن می تواند فشار اضافی بر روی یک سیستم اعمال کند
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون، با این حال، می تواند فشار بیشتری را در سیستم ایجاد کند
4. The longer-term implications of liberalization for the public service dimension of electricity have not been adequately considered.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم بلند مدت آزادسازی برای بعد خدمات عمومی برق به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]پیامدهای بلندمدت آزادسازی برای ابعاد خدمات عمومی برق به اندازه کافی در نظر گرفته نشده است
5. The directive signals an inexorable process towards liberalization, but with many details left open and implications poorly understood.
[ترجمه ترگمان]این دستور نشان دهنده یک فرآیند سخت در جهت آزاد سازی است، اما با جزییات بسیاری باز مانده و معانی زیادی درک نشده است
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل یک فرآیند بی رحمانه را در جهت آزاد سازی به کار می گیرد، اما با بسیاری از جزئیات باز و مفاهیم درک نمی شود
6. Liberalization will also change the technical configuration of electricity systems, and thereby their environmental impact.
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن، پیکربندی فنی سیستم های برق و در نتیجه تاثیر محیطی آن ها را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون همچنین تنظیمات فنی سیستم های برق را تغییر خواهد داد و به همین ترتیب تاثیرات محیطی آنها نیز خواهد داشت
7. Liberalization and the introduction of competition intensify the split between winners and losers among electricity technologies and fuels according to environmental criteria.
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن و معرفی رقابت، شکاف بین برندگان و بازندگان را بین فن آوری های برق و سوخت ها با توجه به معیارهای زیست محیطی افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون و معرفی رقابت، تقسیم بین برندگان و بازنده در میان فن آوری های برق و سوخت را با توجه به معیارهای زیست محیطی تشدید می کند
8. Liberalization and Cities: Conclusions Three brief comments might usefully be made here.
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن و شهرها: نتیجه گیری سه قسمت نظرات مختصر در اینجا مفید است
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون و شهرها: نتیجه گیری سه نظر کوتاه ممکن است در اینجا مفید باشد
9. On the day before the price liberalization took effect there was a wave of panic buying.
[ترجمه ترگمان]در روز قبل از اینکه آزادسازی قیمت اجرا شود، موجی از خرید وحشت وجود داشت
[ترجمه گوگل]در روز قبل از به پایان رساندن آزاد سازی قیمت، یک موج خرید وحشت وجود داشت
10. Measures to prevent the competitive liberalization of consumer credit will encounter the heaviest resistance.
[ترجمه ترگمان]اقداماتی برای جلوگیری از آزادسازی رقابتی اعتبار مصرف کننده با سنگین ترین مقاومت مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]اقدامات لازم برای جلوگیری از آزادسازی رقابتی اعتبار مصرف کننده با شدت مقاومت مواجه خواهد شد
11. Liberalization of a traditional electricity system creates an entire complex of unfamiliar risks and responsibilities-including the risk of system collapse.
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن یک سیستم برق سنتی، یک مجموعه کامل از خطرات و مسئولیت های ناآشنا را ایجاد می کند - از جمله خطر فروپاشی سیستم
[ترجمه گوگل]آزاد سازی یک سیستم برق سنتی مجموعه ای کامل از خطرات و مسئولیت های نا آشنا را ایجاد می کند که شامل خطر سقوط سیستم می شود
12. By the middle of the present century, a liberalization trend had set in.
[ترجمه ترگمان]در میانه قرن حاضر، یک روند آزاد سازی آغاز شد
[ترجمه گوگل]در اواسط قرن حاضر، یک روند آزادسازی به وجود آمد
13. These ideas, based on liberalization and decontrol, struck an immediate chord in the Conservative Party.
[ترجمه ترگمان]این ایده ها، براساس آزادسازی و عدم کنترل، در حزب محافظه کار به یک chord فوری رسیدند
[ترجمه گوگل]این ایده ها، بر پایه لیبرالیزاسیون و انحصارگرایی، در یک حزب محافظه کار، فوریتی فوری داشتند
14. Depending on how it evolves, electricity liberalization could bring environmental benefits.
[ترجمه ترگمان]بسته به این که چطور تکامل می یابد، آزاد سازی برق می تواند مزایای زیست محیطی را به همراه داشته باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به چگونگی تحول آن، آزادسازی برق می تواند منافع زیست محیطی را به ارمغان بیاورد
15. The deal is one of the first fruits of a liberalization of foreign investment law.
[ترجمه ترگمان]این معامله یکی از اولین ثمرات آزاد سازی قانون سرمایه گذاری خارجی است
[ترجمه گوگل]این معامله یکی از دلایل اصلی آزاد سازی قانون سرمایه گذاری خارجی است