کلمه جو
صفحه اصلی

فاعو

لغت نامه دهخدا

فاعو. ( اِ ) فاعی. صدای گوسفند. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فاعو. ( اِخ ) موضعی است در ادوم ، و بعضی را گمان چنان است که فاعی همان فواره است که درآن نواحی خرابه آن دیده شود. ( قاموس کتاب مقدس ).

فاعو. (اِ) فاعی . صدای گوسفند. (از قاموس کتاب مقدس ).


فاعو. (اِخ ) موضعی است در ادوم ، و بعضی را گمان چنان است که فاعی همان فواره است که درآن نواحی خرابه ٔ آن دیده شود. (قاموس کتاب مقدس ).



کلمات دیگر: