1. We were the people's liberators from the Bolsheviks.
[ترجمه ترگمان]از طرف بلشویک ها ما the مردم هستیم
[ترجمه گوگل]ما آزادیخواهان مردم از بلشویکها بودیم
2. They were intellectual liberators, triple-threat men gifted with soaring imaginations, glowing charisma, and literary genius.
[ترجمه ترگمان]آن ها liberators عقلانی، men سه تایی با تخیلات پر قدرت، charisma درخشان، و نبوغ ادبی بودند
[ترجمه گوگل]آنها آزادیخواهان روشنفکر بودند، مردانی با سه برابر تهدید، با تصورات پرطرفدار، جذابیت زرق و برق و نابغه ادبی
3. I am not a liberator. Liberators do not exist. The people liberate themselves. Che Guevara
[ترجمه ترگمان]من a نیستم Liberators وجود ندارند مردم خود را آزاد می کنند چه گوارا
[ترجمه گوگل]من آزادیخواه نیستم آزادیخواهان وجود ندارد مردم آزاد می شوند چه گوارا
4. Through his newspaper, The Liberator, he became the voice of abolition.
[ترجمه ترگمان]در خلال روزنامه اش، آزادی بخش، به صدای منسوخ شدن تبدیل شد
[ترجمه گوگل]از طریق روزنامه او، Liberator، او صدای لغو شد
5. Here's one of only two flyable B-24 Liberator bombers left in the world.
[ترجمه ترگمان]اینجا یکی از دو flyable bombers B - ۲۴ آزادی بخش در جهان باقی مانده است
[ترجمه گوگل]در اینجا یکی از دو بمب افکن B-24 Liberator در جهان است
6. Communism - Long live the liberator of mankind!
[ترجمه ترگمان]کمونیسم زنده باد بشریت - زنده باد بشریت!
[ترجمه گوگل]کمونیسم - زنده ماندن آزادیخواه بشر!
7. A quality education is the ultimate liberator.
[ترجمه ترگمان]آموزش با کیفیت، liberator نهایی است
[ترجمه گوگل]آموزش کیفی آزادی نهایی است
8. Hhe pen is the great liberator of men and nations.
[ترجمه ترگمان]قلم Hhe نجات دهنده بزرگ مردان و ملت ها است
[ترجمه گوگل]قلم او آزادگر بزرگ مرد و ملت است
9. Doppelganger works as a liberator of feeling and intuition in White's novels, opening horizons beyond social patterns, rational decisions, and institutionally approved emotions.
[ترجمه ترگمان]Doppelganger به عنوان نجات دهنده احساسات و شهود در رمان های سفید عمل می کند و افق های فراتر از الگوهای اجتماعی، تصمیمات منطقی و احساسات را تایید می کند
[ترجمه گوگل]Doppelganger به عنوان یک رقیب احساس و شهود در رمان های سفید کار می کند، افق ها را فراتر از الگوهای اجتماعی، تصمیم های منطقی و احساسات تایید شده توسط نهادی باز می کند
10. Its bay rumbled with cannon fire of the liberator Zheng Chenggong and the great cannon of Hulishan repelled the Japanese.
[ترجمه ترگمان]خلیج آن با شلیک گلوله the ژنگ و توپ بزرگ of، ژاپنی ها را دفع کرد
[ترجمه گوگل]خلیج فارس با شلیک توپ از آزادیخواه Zheng Chenggong و توپ بزرگ هولیشان ژاپنی ها را ربود
11. It is the story of a new world that became a friend and liberator of the old.
[ترجمه ترگمان]این داستان یک دنیای جدید است که به دوست و نجات دهنده نسل قدیم تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این داستان یک دنیای جدید است که دوست و آزادیخواه قدیم بود
12. People came out into the streets to welcome the liberators.
[ترجمه ترگمان]مردم برای استقبال از the به خیابان ها آمدند
[ترجمه گوگل]افراد به خیابان ها آمدند تا از آزادیخواهان خوشحال شوند
13. When he spoke of liberating the concentration camps, he assigned himself a place among the liberators.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او از آزاد کردن اردوگاه های تمرکز سخن گفت، خود را در میان نجات دهندگان قرار داد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او درباره آزادسازی اردوگاه های کار اجباری سخن گفت، او خود را در میان آزادیخواهان قرار داد
14. The best integrated turf quality was recorded in Ram I 、 Midnight 、 America 、 Connie 、 Liberator, which could be adopted in Shanxi.
[ترجمه ترگمان]بهترین کیفیت چمن یکپارچه در رام سوم، نیمه شب، آمریکا، کنی، آزادی بخش ثبت شد که می تواند در Shanxi پذیرفته شود
[ترجمه گوگل]بهترین کیفیت یکپارچه جلبک در Ram I، Midnight، America، Connie، Liberator، که در Shanxi قابل استفاده بود، ثبت شد