1. ought not to (or oughtn't to)
نبایستی،نمی بایستی،نباید
2. handguns ought to be outlawed
اسلحه ی کمری باید ممنوع اعلام شود.
3. he ought to pay his debts
او بایستی قرض های خود را بدهد.
4. one ought not apply the name of father to a person who abandons his children
به کسی که کودکان خود را رها می کند نباید نام پدر اطلاق کرد.
5. they ought not to let their children play in the street
آنها نباید بگذارند بچه هایشان در خیابان بازی کنند.
6. we ought to be compassionate toward those who are less fortunate than we are
ما باید نسبت به کسانی که به خوشبختی ما نیستند مهربان باشیم.
7. we ought to be easy on him
نباید به او سختگیری کنیم.
8. we ought to husband the country's natural resources
باید از منابع طبیعی کشور مدبرانه بهره برداری کنیم.
9. you ought to fulfill your duties toward your mother
تو باید به وظایف خود نسبت به مادرت عمل کنی.
10. you ought to have gone
بایستی رفته بودی،بایستی می رفتی
11. you ought to take better care of yourself
باید از خودت بهتر مراقبت کنی.
12. a judge ought to be impartial
قاضی باید بی طرف باشد.
13. the press ought not romanticize criminals
جراید نباید به تبهکاران جنبه ی آرمانی بدهند.
14. these shoes ought to fit you
این کفش ها باید به پای شما بخورد.
15. husbands and wives ought to understand each other
زن و شوهر باید با همدیگر تفاهم داشته باشند.
16. he believed that a university ought to be apolitical
او معتقد بود که دانشگاه باید از سیاست به دور باشد.
17. the result of the test ought to be positive
نتیجه ی امتحان باید قاعدتا مثبت باشد.
18. alcohol is bad for you, you ought to pack it in
الکل برای تو بد است،باید آنرا ترک کنی.
19. She was misplaced in that job; she ought to be doing something more creative.
[ترجمه ترگمان]او در این کار اشتباه کرده بود؛ باید کار خلاقانه تری را انجام می داد
[ترجمه گوگل]او در آن شغل نابجا بود؛ او باید کاری را خلاق تر انجام دهد
20. Everyone ought to rarefy his spiritual life.
[ترجمه ترگمان]همه باید از زندگی معنوی او پیروی کنند
[ترجمه گوگل]هر کس باید زندگی روحانی خود را از بین ببرد
21. I ought to begin to think of packing it in as a journalist.
[ترجمه ترگمان]باید شروع کنم به فکر کردن به بسته بندی کردن آن به عنوان یک روزنامه نگار
[ترجمه گوگل]من باید شروع کنم به بسته شدن آن به عنوان روزنامه نگار
22. Everything ought to be beautiful in a human being: face, dress, soul and idea.
[ترجمه ترگمان]همه چیز باید در یک انسان زیبا باشد: صورت، لباس، روح و اندیشه
[ترجمه گوگل]همه چیز باید در چهره، لباس، روح و ایده انسان باشد
23. Political dishonesty ought to be plucked up by the roots.
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت سیاسی باید از ریشه کنده شود
[ترجمه گوگل]ناسازگاری سیاسی باید توسط ریشه ها پدیدار شود