کلمه جو
صفحه اصلی

lie up


معنی : خزیدن، استراحت کردن، در بستر ماندن، در اغل ماندن، در کنار ماندن
معانی دیگر : بعد از فعالیت استراحت کردن، درکنام ماندن

انگلیسی به فارسی

(بعد از فعالیت) استراحت کردن، در بستر ماندن، دراغل ماندن، درکنام ماندن


مترادف و متضاد

خزیدن (فعل)
shrink, ramp, couch, grovel, worm, snail, slither, crawl, creep, lie up, slime, snake

استراحت کردن (فعل)
retire, rest, lair, lie up, outstretch, lie off, lie down, unbuckle, lie by

در بستر ماندن (فعل)
lie up

در اغل ماندن (فعل)
lie up

در کنار ماندن (فعل)
lie up

جملات نمونه

1. He intends to lie up for a time.
[ترجمه ترگمان]قصد دارد مدتی دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او قصد دارد برای یک بار دروغ بگوید

2. He had to seek shelter - somewhere to lie up and heal.
[ترجمه ترگمان]او مجبور شد به جایی پناه ببرد، جایی برای استراحت و درمان پیدا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور به سرپناه شد - جایی که بتواند جای خودش را بگیرد و درمان کند

3. Instinct told her to find somewhere to lie up, so she turned unsteadily into the shelter of the trees.
[ترجمه ترگمان]این غریزه به او گفت که جایی را پیدا کند که دراز بکشد، بنابراین با قدم های لرزان به زیر درختان پناه برد
[ترجمه گوگل]غریزه به او گفت که جاودانگی پیدا کند، بنابراین او به طور مداوم به پناهگاه درختان تبدیل شده است

4. John must lie up for a few weeks until his leg mends.
[ترجمه ترگمان]جان تا چند هفته دیگر باید دراز بکشد تا پایش به تعمیر برسد
[ترجمه گوگل]جان به مدت چند هفته تا زمانی که پای خود را برطرف می کند، باید دراز بکشد

5. He would lie up on the red oak limbs and watch every move I made.
[ترجمه ترگمان]او روی شاخه درخت بلوط قرمز دراز می کشید و هر حرکتی را که انجام می دادم تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او روی اندام قرمز بلوط قرار گرفت و هر حرکتی که انجام دادم تماشا می کردم

6. You'd better lie up for a few more days.
[ترجمه ترگمان]بهتر است چند روز دیگر استراحت کنی
[ترجمه گوگل]بهتر است چند روز دیگر بمانید

7. You will have to lie up for some days after your attack of influenza.
[ترجمه ترگمان]چند روز پس از حمله your باید دراز بکشی
[ترجمه گوگل]چند روز پس از حمله به آنفلوآنزا، مجبور خواهید بود که از آن استفاده کنید

8. You lie up to the hearing of the gods.
[ترجمه ترگمان]تو به the خدایان دروغ میگی
[ترجمه گوگل]شما به شنیدن خدایان دروغ می گویید

9. The doctor advised me to lie up for a week.
[ترجمه ترگمان]دکتر به من توصیه کرد که یک هفته استراحت کنم
[ترجمه گوگل]دکتر به من توصیه کرد تا برای یک هفته دروغ بگویم

10. Once or twice a month we lie up.
[ترجمه ترگمان]یک یا دو بار در ماه از خواب بیدار می شویم
[ترجمه گوگل]یک بار یا دو بار در ماه ما بلند می شویم

11. Pieces of driftwood lie up on the sandy beaches of Cape Arago State Park in Oregon.
[ترجمه ترگمان]تکه های الوار در سواحل شنی پارک ایالتی کیپ Arago در اورگون قرار دارند
[ترجمه گوگل]قطعات رودخانه ای در سواحل شنی در پارک ایالت کیپ آرگو در اورگان قرار دارند

12. He was down with fever, and the doctor advised him to lie up for several days.
[ترجمه ترگمان]او تب داشت و دکتر توصیه کرد که چند روزی دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او با تب همراه بود و دکتر او را به چندین روز دعوت کرد

13. Ride to Langholm in Eskdale this first night, then lie up there over the morrow.
[ترجمه ترگمان]در این شب اول برون به Langholm و بعد از فردا آنجا دراز بکش
[ترجمه گوگل]شب اول به لانگholm در اسکیدل رفته، سپس در طول روز دراز بکشید

14. Mother was so weak after her operation that she had to lie up for a month.
[ترجمه ترگمان]مادر پس از عملی که برای یک ماه مجبور بود دراز بکشد خیلی ضعیف بود
[ترجمه گوگل]مادر پس از عملیاتش ضعیف بود و او مجبور بود ماه را بپوشاند


کلمات دیگر: