1. . . . otherwise you're a beast in the shape of a man
. . . ورنه ددی به صورت انسان مصوری
2. an otherwise intelligent person
آدمی که از لحاظ دیگر باهوش است
3. go, otherwise i will tell your father!
برو والا به پدرت می گویم !
4. . . . give, otherwise the tyrant will take by force
. . . . بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.
5. to believe otherwise is folly
اعتقاد به غیر از این حماقت است.
6. if conditions were otherwise
اگر شرایط غیر از این بود
7. i could not act otherwise
نمی توانستم جور دیگری عمل کنم.
8. the truth is quite otherwise
واقعیت با این کاملا فرق دارد.
9. his superb acting redeems this otherwise boring movie
ایفای (نقش) عالی او این فیلم از هر جهت ملال انگیز را توجیه می کند.
10. we must take a taxi, otherwise we will be late
بایستی تاکسی بگیریم والا دیرمان خواهد شد.
11. the flower bushes cushioned her fall, otherwise she would have been dead
بته های گل از شدت سقوط او کاستند و الا مرده بود.
12. i would love to come, but i am otherwise engaged
خیلی دلم می خواست بیایم ولی کار دیگری دارم.
13. Don't be mean with fabric, otherwise curtains will end up looking skimpy.
[ترجمه ترگمان]در مورد پارچه به این معنا نباشید، در غیر این صورت پرده ها رو به افزایش گذاشته خواهند شد
[ترجمه گوگل]با پارچه نخواهید بود، در غیر این صورت پرده ها به دنبال نابودی خواهند بود
14. Sometimes you need to look back, otherwise you will never know what you have lost in the way of forever searching.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها باید به عقب نگاه کنی، وگرنه هیچ وقت نمی فهمی که در راه جستجو برای همیشه چه چیزهایی را از دست داده ای
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما باید به عقب برگردید، در غیر اینصورت هرگز بدانید که آنچه را که در راه جستجو برای همیشه از دست داده اید
15. Turn off the gas when the milk boils. Otherwise it will be spilt.
[ترجمه fatima] وقتی شیر میجوشد گاز را خاموش کنید وگرنه ( شیر ) سر خواهد رفت.
[ترجمه ترگمان]وقتی شیر می جوشد، گاز را خاموش کنید در غیر این صورت ریخته می شود
[ترجمه گوگل]وقتی شیر را جوش می زنید گاز را خاموش کنید در غیر این صورت آن ریخته خواهد شد
16. Stand still there, otherwise I'll shoot.
[ترجمه fatima] همونجا بایست وگرنه شلیک میکنم.
[ترجمه ترگمان]همونجا وایسا وگرنه شلیک می کنم
[ترجمه گوگل]در آنجا ایستاده ام، در غیر این صورت من شلیک خواهم کرد
17. Her heels gave her the height she otherwise lacked.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پاشنه پایش به او قد بلندی داد که او نداشت
[ترجمه گوگل]پاشنه هایش او را به ارتفاع او در غیر این صورت فاقد بود
18. The pictures showed cracks and other irregularities in otherwise perfectly regular crystals.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر، ترک ها و اختلالات دیگر را در غیر این صورت کاملا منظم نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تصاویر نشانگر ترک ها و سایر ناهماهنگی ها در بلورهای کاملا طبیعی است