1. an incredulous look
نگاهی حاکی از ناباوری
2. I am wholly incredulous of the truth of his story.
[ترجمه ترگمان]من کاملا از حقیقت داستان او نا اطمینان دارم
[ترجمه گوگل]من کاملا حقیقت داستان او را باور ندارم
3. 'You sold the car?' she asked, incredulous.
[ترجمه ترگمان]تو ماشین رو فروختی؟ با ناباوری پرسید:
[ترجمه گوگل]شما ماشین را فروختید؟ او پرسید، باور نکردنی
4. A few incredulous spectators watched as Paterson, ranked 23rd in the world, beat the champion.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از تماشاچیان باور اور به عنوان پترسون که در رده ۲۳ جهان قرار داشت و قهرمان را شکست دادند تماشا کردند
[ترجمه گوگل]چندین تماشاگر باور نکردنی به عنوان پاترسون تماشا کرد، رتبه 23 در جهان، قهرمان را شکست داد
5. She gave me an incredulous glance.
[ترجمه ترگمان]نگاهی ناباورانه به من کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه نادرستی داد
6. She shot him an incredulous look.
[ترجمه ترگمان]نگاهی ناباورانه به او انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاه اشتباه به او کرد
7. His voice was whispered, incredulous; something about the curious paths of his own life caused him endless surprise.
[ترجمه ترگمان]صدایش با ناباوری و ناباوری زمزمه می کرد؛ چیزی درباره راه های عجیب زندگی او باعث تعجب بی پایان او شده بود
[ترجمه گوگل]صدای او زمزمه کرد، باور نکردنی؛ چیزی در مورد راه های کنجکاو زندگی خود او باعث تعجب بی پایان او شد
8. I came to sensible awareness; to incredulous understanding.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که با ناباوری و ناباوری به این موضوع پی بردم
[ترجمه گوگل]من به آگاهی معقول آمدم به درک باور نکردنی
9. In view of the latter's steady, incredulous gaze, I could not blame him.
[ترجمه ترگمان]با نگاه خیره و ناباورانه، نمی توانستم او را سرزنش کنم
[ترجمه گوگل]با توجه به دیدگاه مداوم و غیراخلاقی، من نمیتوانم او را سرزنش کنم
10. The announcement was met by incredulous laughter.
[ترجمه ترگمان]این خبر با خنده incredulous مصادف شد
[ترجمه گوگل]اعلامیه توسط خنده ای غریب ملاقات کرد
11. The judges were so incredulous they twice remeasured the length of the course.
[ترجمه ترگمان]هیات داور آن قدر باور داشتند که دو بار در طول مسیر دو برابر شده بودند
[ترجمه گوگل]قضات اینقدر باور نکردنی بودند که دو بار اندازه دوره را اندازه گیری کردند
12. Everyone looked incredulous when I said I used to drive a taxi.
[ترجمه ترگمان]وقتی که گفتم تاکسی رانندگی می کنم، همه ناباورانه به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]هر کس به نظر من باور نکردنی بود، گفتم که من تاکسی را رانندگی کردم
13. 'Here?' said Kate, incredulous.
[ترجمه ترگمان]اینجا؟ کیت ناباورانه گفت:
[ترجمه گوگل]'اینجا؟' کیت گفت: باور نکردنی
14. Who stare at us with incredulous scorn.
[ترجمه ترگمان]کسی که با ناباوری و ناباوری به ما نگاه می کند
[ترجمه گوگل]چه کسی با نومیدی بی اعتمادی به ما نگاه می کند