1. This new production radically reinterprets the play.
[ترجمه امیرحسن اسودی] این محصول جدید به شکل شایان توجهی بازی را دوباره تفسیر می کند.
[ترجمه ترگمان]این محصول جدید اساسا نمایش را درهم کوبید
[ترجمه گوگل]این تولید جدید به طور کلی بازی را دوباره تفسیر می کند
2. The ancient "Book of Songs" needs to be reinterpreted for the young people.
[ترجمه ترگمان]کتاب باستانی \"ترانه های\" باید برای جوانان مفید باشد
[ترجمه گوگل]کتاب �آوازخوانی های باستانی� نیاز به تفسیر جوانان دارد
3. Heaven, its decree, and other related concepts, were reinterpreted as different aspects of li.
[ترجمه ترگمان]بهشت، حکم آن و سایر مفاهیم مربوط به آن، به عنوان جنبه های مختلف لشکر اسلام خوانده شدند
[ترجمه گوگل]بهشت، فرمان و دیگر مفاهیم مربوط به آن، به عنوان جنبه های مختلف لی مورد تفسیر قرار گرفتند
4. Reinterpreted as an Ordovician volcanogenic massive and disseminated sulphide deposit.
[ترجمه ترگمان]Reinterpreted به عنوان یک پشته گرد و منتشر کننده سولفید and منتشر شده
[ترجمه گوگل]به عنوان یک رسوب سولفید عظیم و انتشار یافته آتشفشان اودوویکی تفسیر شده است
5. Like the Confucians, the Taoists reinterpreted for their own use the general notions of yin, yang, and tao.
[ترجمه ترگمان]مانند the، the reinterpreted برای استفاده از عقاید عمومی یین، یانگ و مسیر طبیعت هستند
[ترجمه گوگل]همانند کنفوسیوس ها، تائو ها برای استفاده خود از مفاهیم کلی یین، یانگ و تائو تعبیر می کنند
6. Using the terminology derived from holography, we can reinterpret these waves as follows.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اصطلاحات گرفته شده از holography، می توانیم این امواج را به صورت زیر بار کنیم
[ترجمه گوگل]با استفاده از اصطلاحات مشتق شده از هولوگرافی، می توانیم این امواج را به صورت زیر تعریف کنیم
7. In the 1960s Soviet specialists reinterpreted international law to bolster Moscow's declared opposition to foreign military bases.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰، متخصصان حقوق بین الملل reinterpreted قانون بین المللی برای تقویت مخالفت مسکو با پایگاه های نظامی خارجی را امضا کردند
[ترجمه گوگل]در دهه 1960 متخصصان شوروی حقوق بین الملل را به منظور تقویت مخالفت اعلام شده مسکو با پایگاه های نظامی خارجی اصلاح کردند
8. In general, however, it was simply reinterpreting in new language a set of ancient popular beliefs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور کلی، این به سادگی در زبان جدید مجموعه ای از باورهای عامیانه قدیمی بود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، با این حال، آن را به سادگی تعریف دوباره در زبان جدید مجموعه ای از باورهای عامیانه مردم است
9. Some publishers want the Justice Department to reinterpret the law in a way that would encourage newspaper mergers or joint ventures.
[ترجمه ترگمان]برخی ناشران خواستار تفسیر قانون به روشی هستند که ادغام روزنامه یا سرمایه گذاری های مشترک را تشویق کند
[ترجمه گوگل]بعضی از ناشران می خواهند اداره عدلیه مجددا تفسیر قانون را به گونه ای تشویق کنند که ادغام روزنامه ها یا شرکت های مشترک را تشویق کند
10. By actively seeking opportunities to learn, absorb and reinterpret knowledge, you build the thinking that will allow you to out-learn and, eventually, out-teach your competitors.
[ترجمه ترگمان]با دنبال فرصت هایی برای یادگیری، جذب و تفسیر دانش، فکر می کنید که به شما این امکان را می دهد که یاد بگیرید - یاد بگیرید و در نهایت به رقبای خود آموزش دهید
[ترجمه گوگل]با فعالانه به دنبال فرصت هایی برای یادگیری، جذب و تفسیر دانش جدید، تفکر را ایجاد می کنید که به شما امکان می دهد بیرون آموختن و در نهایت به رقبای خود بیاموزید
11. If you do not protect it, He will reinterpret it.
[ترجمه ترگمان]اگر از آن محافظت نکنید، آن را تفسیر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر از آن محافظت نکنید، او آنرا تفسیر خواهد کرد
12. We reinterpret the credit channel of monetary transmission and the nature of monetary policy from the perspective of credit rationing.
[ترجمه ترگمان]ما کانال اعتباری انتقال پولی و ماهیت سیاست پولی را از دیدگاه سهمیه بندی اعتبارات تفسیر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما کانال اعتباری انتقال پولی و ماهیت سیاست پولی را از منظر معیار اعتباری دوباره تفسیر می کنیم
13. I think it is fair game to reinterpret old stories, really old stories even, as they still inform our humanity.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که این بازی منصفانه است که داستان های قدیمی و داستان های قدیمی را دوباره بازگو کنیم، همانگونه که آن ها هنوز به انسانیت ما اطلاع می دهند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این بازی عادلانه است که دوباره داستان های قدیمی، داستان های واقعا قدیمی را دوباره تفسیر می کند، زیرا آنها هنوز هم بشریت را به ما اطلاع می دهند
14. Ms. Lee Minor suspects that designers will reinterpret similar sleeves for their lines.
[ترجمه ترگمان]خانم لی Minor مظنون است که طراحان آستین مشابهی را برای خطوط خود بازگو می کنند
[ترجمه گوگل]خانم لی مینور مظنون است که طراحان دوباره آجیل مشابه را برای خطوط خود بازنویسی کنند