1. to nurture plants
گیاه پرورش دادن
2. he ate and took nurture for the road
او غذا خورد و مقداری هم برای بین راه برد.
3. is success due to nurture or to nature?
آیا موفقیت مربوط به عوامل محیطی یا عوامل موروثی است ؟
4. a good atmosphere for the nurture of future scientists
محیط خوبی برای پرورش دانشمندان آینده
5. Parents want to know the best way to nurture and raise their child to adulthood.
[ترجمه leila] والدین می خواهند بهترین راه پرورش و بار آوردن کودک خود تا بزرگسالی را بدانند.
[ترجمه ترگمان]والدین می خواهند بهترین راه پرورش و پرورش فرزند خود به بزرگسالی را بدانند
[ترجمه گوگل]والدین می خواهند بدانند بهترین راه برای پرورش و افزایش فرزند خود را به بزرگسالی
6. She wants to stay at home and nurture her children.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد در خانه بماند و فرزندان خود را پرورش دهد
[ترجمه گوگل]او می خواهد در خانه بماند و فرزندانش را پرورش دهد
7. It's important to nurture a good working relationship.
[ترجمه ترگمان]پرورش یک رابطه کاری خوب مهم است
[ترجمه گوگل]مهم است که یک رابطه خوب کار کنید
8. The study seems to show that nurture is more important than nature in shaping a child's character and future prospects.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این مطالعه نشان می دهد که تربیت مهم تر از طبیعت در شکل گیری شخصیت کودک و آینده آینده است
[ترجمه گوگل]مطالعه به نظر می رسد که نشان می دهد پرورش مهمتر از طبیعت در شکل دادن به شخصیت کودک و چشم انداز آینده است
9. The tree grows well in his nurture.
[ترجمه ترگمان]درخت در تربیت او به خوبی رشد می کند
[ترجمه گوگل]درخت پرورش می یابد
10. That nurture is more important than nature seems to be borne out by a study published in Nature in 198
[ترجمه ترگمان]این تربیت مهم تر از طبیعت است که به نظر می رسد با مطالعه منتشر شده در طبیعت ۱۹۸ مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که پرورش مهم تر از طبیعت است که توسط یک مطالعه منتشر شده در طبیعت در سال 198 به اثبات رسیده است
11. She is creative of life and ongoing nurture.
[ترجمه ترگمان]او خلاق زندگی و پرورش مداوم است
[ترجمه گوگل]او خلاق زندگی و پرورش مداوم است
12. The human organism learns partly by nature, partly by nurture.
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم انسان تا حدی توسط طبیعت، تا حدی توسط پرورش یاد می گیرد
[ترجمه گوگل]ارگان انسانی بخشی از طبیعت، بخشی از پرورش است
13. Which do you believe has the strongest influence on how children develop - nature or nurture?
[ترجمه ترگمان]به نظر شما کدام یک قوی ترین تاثیر را در پرورش کودکان و یا پرورش کودکان دارد؟
[ترجمه گوگل]کدامیک از شما اعتقاد دارید، قوی ترین تأثیر را بر نحوه رشد کودکان دارد - طبیعت یا پرورش؟
14. As a record company director, his job is to nurture young talent.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مدیر یک شرکت سابقه کار او پرورش استعدادهای جوان است
[ترجمه گوگل]به عنوان مدیر رکورد، کار او این است که استعداد جوان را پرورش دهیم
15. It is up to politicians in a democracy to nurture faith in it, not devalue that faith.
[ترجمه ترگمان]به سیاستمداران در یک دموکراسی بستگی دارد که ایمان به آن را پرورش دهد، و نه به آن ایمان
[ترجمه گوگل]این به سیاستمداران در یک دموکراسی بستگی دارد که ایمان به آن را پرورش دهد، و این ارزش اعتقاد را نفی نمی کند