کلمه جو
صفحه اصلی

ovarian


معنی : تخمدانی، مربوط به تخمدان
معانی دیگر : ovarial تش

انگلیسی به فارسی

( ovarial ) (کالبدشناسی) مربوط به تخمدان، تخمدانی


تخمدان، تخمدانی، مربوط به تخمدان


انگلیسی به انگلیسی

• of the ovaries
ovarian means relating to or coming from the ovaries; a technical term.

مترادف و متضاد

تخمدانی (صفت)
ovarian

مربوط به تخمدان (صفت)
ovarian, ovarious

جملات نمونه

1. Ovarian cancer is the sixth most common cancer contracted by women.
[ترجمه ترگمان]سرطان Ovarian ششمین سرطان شایع توسط زنان است
[ترجمه گوگل]سرطان تخمدان ششمین شایعترین سرطان در زنان است

2. Besides fighting ovarian and head and neck cancers, cisplatin is most effective against bladder, testicular and some lung cancers.
[ترجمه ترگمان]سیس پلاتین، علاوه بر مبارزه با سرطان سینه و گردن و سرطان گردن، موثرترین سرطان در مثانه، پروستات و برخی سرطان های ریه است
[ترجمه گوگل]علاوه بر مبارزه با سرطان تخمدان و سر و گردن، سیس پلاتین در برابر مثانه، بیضه و برخی از سرطان های ریه موثر است

3. Bobbi Olson was first diagnosed with ovarian cancer in the spring of 199
[ترجمه ترگمان]\"بابی اولسون\" اولین بار در بهار ۱۹۹ مبتلا به سرطان تخمدان تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]بابی اولسون در اوایل سال 199 با ابتلا به سرطان تخمدان تشخیص داده شد

4. Every year 000 women are diagnosed with ovarian cancer and 000 die.
[ترجمه ترگمان]سالانه ۱۰۰،۰۰۰ زن مبتلا به سرطان تخمدان تشخیص داده می شوند
[ترجمه گوگل]هر سال 000 زن با سرطان تخمدان تشخیص داده میشوند و 000 نفر میمیرند

5. The measurement of estradiol-17p is used to evaluate ovarian function. 34
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری estradiol - ۱۷ p برای ارزیابی عملکرد تخمدان مورد استفاده قرار می گیرد ۳۴
[ترجمه گوگل]اندازه گیری استرادیول 17p برای ارزیابی عملکرد تخمدان مورد استفاده قرار می گیرد 34

6. There are a few things already known about ovarian cancer risk.
[ترجمه ترگمان]قبلا چند چیز در مورد خطر سرطان تخمدان شناخته شده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد خطر ابتلا به سرطان تخمدان چند مورد وجود دارد

7. The diagnosis was ovarian cancer.
[ترجمه ترگمان]تشخیص سرطان تخمدان بود
[ترجمه گوگل]تشخیص سرطان تخمدان بود

8. Most cases of ovarian cancer arise on the epithelial surface of the ovary, not in the ovary itself.
[ترجمه ترگمان]بیشتر موارد سرطان تخمدان روی سطح اپی تلیال (تخمدان)بوجود می آید، نه خود تخمدان
[ترجمه گوگل]اکثر موارد سرطان تخمدان بر روی سطح اپیتلیال تخمدان، نه در داخل تخمدان ایجاد می شود

9. CONCLUSIONS The demonstration of the left ovarian vein during the arterial phase is a common finding in MSCT.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نمایشی از رگ تخمدان چپ در طول فاز شریانی یک یافته متداول در MSCT است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تظاهرات ورید تخمدان چپ در فاز شریانی یک یافته معمول در MSCT است

10. Methods 122 cases of ovarian cysts at ultrasound-guided puncture, took the allantoic fluid, ethanol inactivated cyst wall after normal saline washed cysts.
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲۲ موارد of پلی کیستیک تخمدانی در puncture ultrasound، مایع allantoic، اتانول inactivated cyst را بعد از normal washed saline مصرف کردند
[ترجمه گوگل]روشها: 122 مورد کیست تخمدان در پانکراس تحت هدایت سونوگرافی، مایع آلانتوسیک، دیاستول کیت ناحیه ای اتانول پس از کیست های شسته شده نرمال سالین گرفته شد

11. Objective To compare ovarian tumorectomy performed with gasless laparoscopy or with conventional laparoscopic myomectomy, in terms of feasibility, safety, reliability, and postoperative outcomes.
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه tumorectomy پلی کیستیک تخمدانی به همراه gasless laparoscopy و یا با myomectomy laparoscopic معمولی، از نظر امکان پذیری، ایمنی، قابلیت اطمینان، و پیامدهای postoperative انجام شد
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه تومورکتومی تخمدانی با لاپاراسکوپی بدون بیسکوئید و یا با میکومکتومی لاپاروسکوپی متعارف، از لحاظ امکان سنجی، ایمنی، قابلیت اطمینان و نتایج پس از عمل

12. Rehnquist confronted it himself when his wife, Natalie, died in 1991 after a long battle with ovarian cancer.
[ترجمه ترگمان]Rehnquist هنگامی که همسرش ناتالی در سال ۱۹۹۱ پس از یک نبرد طولانی با سرطان تخمدان درگذشت، خود را با آن روبرو کرد
[ترجمه گوگل]Rehnquist خود را در مواجهه با آن زمانی که همسرش، ناتالی، در سال 1991 پس از یک جنگ طولانی با سرطان تخمدان فوت کرد

13. She had just had painful surgery to remove an ovarian cyst that had turned out to be benign.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک جراحی دردناک برای خارج کردن یک کیست ovarian داشت که برای بی خطر بودن از آن بیرون امده بود
[ترجمه گوگل]او فقط جراحی دردناک داشت تا کیست تخمدانی را بیرون بیاورد

14. A few weeks later she fell ill with the ovarian cyst, but the picture was now Lycopodium.
[ترجمه ترگمان]چند هفته بعد با آن کیست ovarian بیمار شد، اما حالا دیگر تابلو نقاشی شده بود
[ترجمه گوگل]چند هفته بعد، او با بیماری کیست تخمدان مبتلا شد، اما تصویر در حال حاضر Lycopodium بود


کلمات دیگر: