کلمه جو
صفحه اصلی

lifeguard


معنی : نگهبان، گارد، مامور نجات غریق
معانی دیگر : (مربی شنا که استخر یا هر محل شنا را سرپرستی می کند و عملیات نجات غریق انجام می دهد) مربی نجات غریق، نگهبان، گارد، هنگ ویژه

انگلیسی به فارسی

نگهبان، گارد، مامور نجات غریق


نجات غریق، مامور نجات غریق، نگهبان، گارد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person employed to watch over a swimming area and rescue anyone who might be drowning.

• expert swimmer employed to watch over other swimmers and rescue anyone in danger of drowning (i.e. at a beach or pool)
a lifeguard is a person at a beach or swimming pool whose job is to rescue people who are in danger of drowning.

مترادف و متضاد

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

گارد (اسم)
guard, lifeguard

مامور نجات غریق (اسم)
lifeguard

جملات نمونه

1. During the summer she worked as a lifeguard.
[ترجمه ترگمان]در طول تابستان به عنوان نجات غریق کار می کرد
[ترجمه گوگل]در طول تابستان او به عنوان یک سپاه پاسداران کار کرد

2. The lifeguard shucked off his sweatshirt.
[ترجمه ترگمان]غریق نجات بودم که sweatshirt رو در آورد
[ترجمه گوگل]مامور حفاظتی لباسش را برداشت

3. Jody's been obsessed with some lifeguard for months.
[ترجمه ترگمان]جودی \"چند ماهه که داره غرق میشه\"
[ترجمه گوگل]جودی با چند نگهبان برای چندین ماه وسواس دارد

4. There is always a lifeguard to ensure that no one comes to any harm.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک نجات غریق وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که هیچ کسی آسیب نمی بیند
[ترجمه گوگل]همیشه یک سپاه پاسداران وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که هیچ کس به هیچ آسیب نمی رسد

5. The lifeguard raised his shoulders in a musclebound shrug and tugged at the whistle around his neck.
[ترجمه ترگمان]lifeguard شانه بالا انداخت و شانه هایش را بالا انداخت و سوت را دور گردنش کشید
[ترجمه گوگل]مامور حفاظت شده شانه های خود را در شکاف عضلانی افزایش داد و در سوت زدن در اطراف گردن او را تکان داد

6. The lifeguard saw some little kids floundering in the shallow water.
[ترجمه ترگمان]The کمی از کودکان را دید که در آب کم عمق دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]مأمور نگهبان چند بچه کوچولو را در آب کم عمق دید

7. The lifeguard didn't notice that a boy was having trouble in the pool.
[ترجمه ترگمان]The متوجه نشده بود که یک پسر توی استخر دچار مشکل شده
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران متوجه نشد که یک پسر در استخر مشکل داشته است

8. The lifeguard, who weighs fifteen stone and does not shave beneath her arms, yells at me to stop.
[ترجمه ترگمان]نجات غریق که پانزده کیلو وزن دارد و زیر بغل او ریش نمی زند، نعره می زند که دست نگه دارم
[ترجمه گوگل]زندانبان، که پانزده سنگ را وزن می کند و زیر بازوهایش اصلاح نمی کند، برای من متوقف می شود

9. The lifeguard blew his whistle .
[ترجمه ترگمان]نجات غریق سوت هاش رو منفجر کرد
[ترجمه گوگل]سرباز گمنام سوتش را ربود

10. The Gurney goes back in and brings the lifeguard out.
[ترجمه ترگمان]شیطان وارد می شود و lifeguard را بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]گارنی به عقب میرود و سپاه پاسداران را به ارمغان می آورد

11. The lifeguard boat offered to tow his board out through the pounding break.
[ترجمه ترگمان]قایق نجات، پیشنهاد کرد که هیات مدیره اونو از بین ببره
[ترجمه گوگل]قایق سپاه پاسداران از طریق شکستن توطئه ها، از قایق خود خارج می شود

12. I applied for a job as a lifeguard at the community pool.
[ترجمه ترگمان]من برای شغلی به عنوان یک غریق نجات در استخر انجمن استخدام شدم
[ترجمه گوگل]من برای یک کار به عنوان یک مامور حفاظت شده در استخر جامعه درخواست دادم

13. Her stint as a lifeguard usually consumes three hours a day.
[ترجمه ترگمان]دوره او به عنوان یک نجات غریق، معمولا سه ساعت در روز مصرف می شود
[ترجمه گوگل]غروب شدن او به عنوان یک نگهبان معمولا سه ساعت در روز مصرف می کند

14. Lifeguard Molly: Gordon, what is it? What is the matter?
[ترجمه ترگمان]گوردن \"،\" گوردون \"، اون چیه؟\" موضوع چیست؟
[ترجمه گوگل]نجات دهنده مولی: گوردون، چی هست؟ موضوع چیست؟

پیشنهاد کاربران

غریق نجات

نجات غریق

غریق نژاد

غریق نجات
a person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning

غریق نجات نه نژاد

نجات دهنده مثل عوامل هلال احمر

گارد ، نگهبان


یعنی کسی که داخل دریایی استخری غرق شدبره نجاتش بده

A person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning


شخصی که در ساحل یا استخر شنا کار می کند و افراد را در معرض خطر غرق شدن نجات می دهد

noun
an expert swimmer employed to rescue bathers who get into difficulty at a beach or swimming pool.

کسی که در در دریا یا در استخر کار میکند برای نجات دادن آدمایی که در خطر هستند 🏊


کلمات دیگر: