کلمه جو
صفحه اصلی

outing


معنی : گردش بیرون شهر، تفرج، وابسته به گردش یا سفر کوتاه
معانی دیگر : سفر تفریحی، گردش، گشت و گردش

انگلیسی به فارسی

خروج، تفرج، گردش بیرون شهر، وابسته به گردش یا سفر کوتاه


گردش بیرون شهر، تفرج، وابسته به گردش یا سفر کوتاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a trip away from home or school, for a day or less, usu. for pleasure; excursion or field trip.
مترادف: excursion, field trip, jaunt, junket, sally
مشابه: drive, expedition, tour, trip

(2) تعریف: a walk or ride outdoors.
مترادف: hike, ramble, ride, stroll
مشابه: jaunt, promenade, spin, tramp, walk

• trip; excursion; picnic; outdoor walk; revelation of a person's sexual preference
an outing is an occasion on which you leave your house, school, or place of work, usually for an enjoyable activity.
you can also use outing to refer to an occasion when someone in a sport or contest competes in a particular competition.
see also out.

مترادف و متضاد

Synonyms: announcement, declaration, demystification, disclosure, proclamation, revealing, tossing, uncloseting, unmasking


short trip


Synonyms: airing, drive, excursion, expedition, jaunt, junket, long weekend, picnic, pleasure trip, roundabout, spin, vacation, weekend


politically motivated exposure of another’s secrets


گردش بیرون شهر (اسم)
excursion, outing

تفرج (اسم)
paseo, promenade, outing

وابسته به گردش یا سفر کوتاه (صفت)
outing

جملات نمونه

an evening outing

گشت و گردش سرشب


1. an evening outing
گشت و گردش سرشب

2. Given good weather, we will have an outing.
[ترجمه ترگمان]با توجه به هوای خوب، ما بیرون میریم
[ترجمه گوگل]با توجه به آب و هوای خوب، ما یک خروجی خواهیم داشت

3. One evening, she made a rare outing to the local discotheque.
[ترجمه ترگمان]یک روز عصر، او یک گردش بسیار نادر را به the محلی انجام داد
[ترجمه گوگل]یک شب او یک سفر نادر را به دیسکو محلی انجام داد

4. A family's outing ended in tragedy when their boat capsized.
[ترجمه ترگمان]وقتی قایق آن ها واژگون شد یک گردش خانوادگی به تراژدی ختم شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که قایق خود را غوطه ور کردند، خروج خانواده به فاجعه پایان یافت

5. The children were on a day's outing from school.
[ترجمه زهرا نوایی لواسانی] بچه ها برای گردش یک روزه، بیرون از مدرسه بودند.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در یک گردش روزانه از مدرسه بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها از یک مدرسه خارج شدند

6. The gay and lesbian rights group, Stonewall, sees outing as completely unhelpful.
[ترجمه ترگمان]گروه حقوق همجنس گرا، استون وال، این گردش را کاملا بی فایده می بیند
[ترجمه گوگل]گروه حقوقی همجنسگرا و همجنسگرایان، Stonewall، بیرون می آید که کاملا بی بهره است

7. They had gone on an outing to the pool for Robert's birthday.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جشن تولد رابرت به گردش رفتند
[ترجمه گوگل]آنها روز تولد رابرت را به استخر می بردند

8. The idea behind the outing is to encourage employees to get to know each other.
[ترجمه ترگمان]ایده پشت این گردش، تشویق کارمندان برای آشنایی با یکدیگر است
[ترجمه گوگل]ایده پشت خروجی این است که کارمندان را تشویق کنیم تا یکدیگر را بدانند

9. We went on an outing to London.
[ترجمه زهرا نوایی لواسانی] ما برای گردش به لندن رفتیم.
[ترجمه ترگمان]به گردش در لندن رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در حال سفر به لندن رفتیم

10. The outing will do me good.
[ترجمه ترگمان]این گردش برایم خوب خواهد بود
[ترجمه گوگل]خروج من خوب است

11. They made detailed plans for an outing, but they reckoned without the possibility of inclement weather.
[ترجمه ترگمان]آن ها نقشه های دقیقی برای یک گردش داشتند، اما آن ها حساب می کردند که این آب و هوای نامساعد برای آن ها بسیار گران تمام می شود
[ترجمه گوگل]آنها برنامه های مفصلی را برای خروج ساخته اند، اما بدون احتمالی آب و هوای نامطبوع حساب شده اند

12. They are planning for an outing.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای گردش برنامه ریزی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حال برنامه ریزی برای خروج هستند

13. Rosie's going on a class/school outing to the Museum of Modern Art.
[ترجمه ترگمان]رزی در یک گردش کلاس \/ مدرسه به موزه هنرهای معاصر می رود
[ترجمه گوگل]Rosie رفتن به یک کلاس / مدرسه خروج به موزه هنر مدرن است

14. We went for an outing that included a picnic and a volleyball game.
[ترجمه ترگمان]ما برای گردشی که شامل یک پیک نیک و یک بازی والیبال بود رفتیم
[ترجمه گوگل]ما برای خروج رفتیم که پیک نیک و یک بازی والیبال را شامل می شد

پیشنهاد کاربران

گردش علمی یا تفریحی، پیکنیک، اردو excursion, picnic
A short outdoor pleasure/educational trip usually taken by a group of people

اُردو


کلمات دیگر: