1. an outburst of anger
طغیان خشم
2. There has been another angry outburst against the new local tax introduced today.
[ترجمه ترگمان]یک طغیان خشم دیگر علیه مالیات جدید محلی امروز وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تهاجم عصبانی علیه مالیات جدید محلی که امروز مطرح شد، وجود دارد
3. A forceful outburst blew over the garden.
[ترجمه ترگمان]یک فوران ناگهانی از روی باغ گذشت
[ترجمه گوگل]یک انفجار شدید بر روی باغ منفجر شد
4. Her angry outburst was untypical; she's usually very quiet woman.
[ترجمه ترگمان]این فوران خشم ناشی از خشم بود؛ معمولا زن بسیار آرامی است
[ترجمه گوگل]خروج عصبانیت او غیرتمیک بود؛ او معمولا بسیار آرام زن است
5. His speech prompted an angry outburst from a man in the crowd.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او خشم خشم آلودی را از مردی در میان جمعیت برانگیخت
[ترجمه گوگل]سخنرانی او موجب یک انفجار عصبانی از یک مرد در جمعیت شد
6. She was alarmed by his violent outburst.
[ترجمه ترگمان]از فوران خشم او یکه خورده بود
[ترجمه گوگل]او توسط خروج خشونت آمیز خود را مضطرب بود
7. She was contrite the morning after her angry outburst.
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح، پس از فوران خشم، پشیمان شد
[ترجمه گوگل]او بعد از ظهور عصبانیتش صبح زد
8. He later apologized for his outburst.
[ترجمه ترگمان]او بعدا از این فوران خشم عذر خواست
[ترجمه گوگل]او بعدا برای خروج خود عذرخواهی کرد
9. He had a sudden outburst against the whole tribe of actors.
[ترجمه ترگمان]او ناگهان بر علیه تمام افراد بازیگران خشمگین شد
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی در برابر تمام قبیله بازیگران حضور داشت
10. Their sudden outburst was obviously genuine; it couldn't have been contrived.
[ترجمه ترگمان]این فوران ناگهانی آن ها واقعا واقعی بود؛ کاری از آن ساخته نشده بود
[ترجمه گوگل]فوران ناگهانی آنها کاملا واضح بود؛ نمیتوانستم آن را انجام دهم
11. Alice's carelessness provoked her teacher to an outburst.
[ترجمه ترگمان]بی توجهی آلیس باعث شد که استاد از کوره در برود
[ترجمه گوگل]بی دقتی آلیس معلم او را به فوران افتاد
12. A player was cautioned for his angry outburst against the referee.
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن برای خشم خشمش نسبت به داور هشدار داده شد
[ترجمه گوگل]یک بازیکن برای خروج عصبانی وی علیه داور اخطار داده شد
13. The President's arrival was the signal for an outburst of cheering.
[ترجمه ترگمان]ورود رئیس جمهور حاکی از شادی و شادی بود
[ترجمه گوگل]ورود رئیس جمهور، سیگنال برای سرخوردگی تشویق بود
14. Her comments provoked an outburst of anger from the boss.
[ترجمه ترگمان]نظرات او خشم رئیس را برانگیخت
[ترجمه گوگل]نظرات او موجب خشم رئیس شد