کلمه جو
صفحه اصلی

pedunculate


معنی : ساقه دار
معانی دیگر : (گیاه شناسی - جانور شناسی) دمک دار، پایک دار، دمگل دار (pedunculated هم می گویند)، ساق دار

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی - جانورشناسی) دمکدار، پایکدار، دمگلدار (pedunculated هم می‌گویند)


پرتقال، ساقه دار


انگلیسی به انگلیسی

• in the shape of a stalk; in the shape of a stem

صفت ( adjective )
• : تعریف: having, borne by, or growing on a peduncle.

مترادف و متضاد

ساقه دار (صفت)
stalky, caulescent, pedunculate, pedicellate, pediculate, stipitate


کلمات دیگر: