کلمه جو
صفحه اصلی

indecipherable


معنی : غیرقابل کشف، کشف نکردنی، حل نکردنی
معانی دیگر : ناخوانا، (رمز) کشف نشدنی، غیرقابل کشف در مورد تلگراف رمز و غیره، غیرقابل استخراج

انگلیسی به فارسی

غیرقابل کشف (در مورد تلگراف رمز و غیره)، کشف نکردنی، حل نکردنی، غیرقابل استخراج


قابل تشخیص نیست، غیرقابل کشف، کشف نکردنی، حل نکردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: indecipherably (adv.), indecipherability (n.)
• : تعریف: not able to be deciphered.
متضاد: decipherable
مشابه: incomprehensible, unintelligible

- indecipherable handwriting
[ترجمه ترگمان] خط غیرقابل درک
[ترجمه گوگل] دست خط ناپایدار

• cannot be decoded, illegible, cannot be read; cannot be understood, incomprehensible
if writing is indecipherable, you cannot read it; a formal word.

مترادف و متضاد

غیر قابل کشف (صفت)
indecipherable

کشف نکردنی (صفت)
indecipherable

حل نکردنی (صفت)
indecipherable, inextricable

جملات نمونه

1. Maggie'swriting was virtually indecipherable.
[ترجمه ترگمان] مگی swriting \"واقعا غیرقابل کشف بود\"
[ترجمه گوگل]Maggie 'swriting عملا غیر قابل تشخیص بود

2. There was an indecipherable message on the answering machine.
[ترجمه ترگمان]یه پیام رمزی روی پیغام گیر بود
[ترجمه گوگل]یک پیام غیر قابل تشخیص در دستگاه پاسخگو وجود داشت

3. I received a blurred, indecipherable fax that didn't help at all.
[ترجمه ترگمان]من یک فکس عجیب و غیرقابل indecipherable را دریافت کردم که اصلا کمکی نکرد
[ترجمه گوگل]من یک فکس ناهموار و غیر قابل تشخیص دریافت کردم که به هیچ وجه کمک نکرد

4. His signature is indecipherable.
[ترجمه ترگمان]امضای او غیرقابل کشف است
[ترجمه گوگل]امضای او غیر قابل تشخیص است

5. Their conversation, on the move, is indecipherable at first.
[ترجمه ترگمان]گفت وگوی آن ها، در حرکت، اول غیرقابل کشف است
[ترجمه گوگل]مکالمه آنها، در حال حرکت، در ابتدا غیر قابل تشخیص است

6. He uttered little indecipherable sounds.
[ترجمه ترگمان]صداهای نامفهومی را بر زبان می آورد
[ترجمه گوگل]او صداهای کمی غیر قابل تشخیص را بیان کرد

7. His writing was tiny and indecipherable.
[ترجمه ترگمان]His کوچک و غیرقابل کشف بود
[ترجمه گوگل]نوشتن او کوچک و غیر قابل تشخیص بود

8. The painting had an indecipherable signature in the corner.
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک امضا نشدنی در گوشه اتاق داشت
[ترجمه گوگل]نقاشی در گوشه یک امضا غیرقابل تصور داشت

9. Her handwriting is virtually indecipherable.
[ترجمه ترگمان]دست خطش کاملا غیرقابل
[ترجمه گوگل]دست خط او تقریبا غیر قابل تشخیص است

10. Hurriedly written sentences are very often indecipherable.
[ترجمه ترگمان]به شدت جملات نوشته شده، غالبا غیرقابل ثبت است
[ترجمه گوگل]جملات نوشته شده بوسیله تظاهرات اغلب غیر قابل تشخیص هستند

11. Systems will be isolated; data indecipherable; health-care quality unimproved .
[ترجمه ترگمان]سیستم ها ایزوله و دور از دسترس خواهند بود؛ data؛ کیفیت خدمات بهداشت و درمان، نا امید کننده
[ترجمه گوگل]سیستم ها جدا خواهند شد داده ها قابل شناسایی نیستند کیفیت مراقبت های بهداشتی بهبود یافته است

12. Linda mounted the spread-eagle chair and soonan indecipherable gray image appeared on the screen.
[ترجمه ترگمان]لیندا بر روی صندلی پهن عقاب و تصویر خاکستری indecipherable که روی صفحه ظاهر شده بود سوار شد
[ترجمه گوگل]لیندا صندلی گسترش عقاب را نصب کرد و به رنگ خاکستری غیرقابل تصور روی صفحه نمایش ظاهر شد

13. That had faded, too, was practically indecipherable.
[ترجمه ترگمان]این موضوع هم محو شده بود، عملا غیرقابل کشف بود
[ترجمه گوگل]این نیز خسته شده بود، عملا غیر قابل تشخیص بود

14. As a rule, computer languages are indecipherable to the average person.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قاعده، زبان های کامپیوتر به طور متوسط به فرد متوسط indecipherable
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده، زبان های کامپیوتری برای فرد معمولی قابل تشخیص نیستند

پیشنهاد کاربران

ناخوانا. غیر قابل فهم


کلمات دیگر: