1. I am no pedant and avoid being dogmatic concerning English grammar and expression.
[ترجمه ترگمان]من فضل فروشی نیستم و از لحاظ دستور زبان و بیان انگلیسی متعصب نیستم
[ترجمه گوگل]من هیچ حرفی برای گفتن ندارم و از گرامر و بیان زبان انگلیسی اجتناب می کنم
2. A pedant will always insist that you ask for 'fewer' items rather than 'less'.
[ترجمه ترگمان]یک فضل فروشی همیشه اصرار دارد که به جای کم تر آیتم های کمتری را درخواست کنید
[ترجمه گوگل]یک pedant همیشه اصرار می کند که شما برای اقلام 'کمتر' به جای 'کمتر' بخواهید
3. It is the work of a pedant, and shows no originality.
[ترجمه ترگمان]این اثر یک فضل فروشی است، و اصالت ندارد
[ترجمه گوگل]این کار یک پاندا است و اصالت را نشان نمی دهد
4. A right little pedant she can be, when it comes to an intellectual argument.
[ترجمه ترگمان]وقتی بحث عقلانی می آید، یک فضل فروشی کوچک می تواند باشد
[ترجمه گوگل]وقتی به یک استدلال فکری میرسد، می تواند کمی پنتاگ کوچک باشد
5. He claims that he was a little pedant, even as early as the age of five.
[ترجمه ترگمان]مدعی است که او یک pedant است، حتی در سن پنج سالگی
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که او حتی پنجاه ساله بود، کمی اندک
6. He's a great pedant, Oliver.
[ترجمه ترگمان]او آدم خوبی است، الیور
[ترجمه گوگل]او عالم بزرگ است، الیور
7. Anyway, Oliver's a pedant.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اولیور s است
[ترجمه گوگل]به هر حال، الیور یک پاندا
8. Everybody at the meeting is a droning pedant.
[ترجمه ترگمان]همه کسانی که در جلسه شرکت می کنند، یک pedant است
[ترجمه گوگل]هر کس در جلسه یک پنتون بی ادب است
9. This architect had been a pedant.
[ترجمه ترگمان]این معمار، pedant بود
[ترجمه گوگل]این معمار یک پاندا بوده است
10. He is a real pedant. He just echoes what the book says.
[ترجمه ترگمان]او یک pedant واقعی است فقط تصور می کند که کتاب چه می گوید
[ترجمه گوگل]او یک پاندا واقعی است او فقط آنچه را که می گوید می گوید
11. Only pedant spends the ten minutes between classes in his seat.
[ترجمه ترگمان]فقط pedant هر ده دقیقه در صندلی خود می نشیند
[ترجمه گوگل]فقط پاندم ده دقیقه بین کلاس های صندلی اش صرف می کند
12. A third-rate pedant masquerading as a scholarly genius.
[ترجمه ترگمان]یک pedant سوم که به ظاهر یک نابغه دانشمند است
[ترجمه گوگل]یک پنتم درجه سوم که به عنوان یک نابغه علمی شناخته می شود
13. He's a bit of a pedant.
[ترجمه ترگمان]یکی از a است
[ترجمه گوگل]او کمی از یک pedant است
14. The habit of mind or manner characteristic pedant.
[ترجمه ترگمان]عادت ذهن یا رفتار آن، فضل فروشی است
[ترجمه گوگل]عادت ذهن یا شیوه خاص پاندا