1. One reason for Knudsen's notability was that his father had once been president of GM.
[ترجمه ترگمان]یکی از دلایل سرشناسی وی این بود که پدرش یکبار رئیس جمهور GM شده بود
[ترجمه گوگل]یکی از دلایلی که قابل توجه است Knudsen بود که پدرش بعدها رئیس جمهور GM بود
2. The condition of traffic is very convenient, notability superiority to the zone.
[ترجمه ترگمان]شرط رفت و آمد ترافیک بسیار مناسب و سرشناسی است
[ترجمه گوگل]شرایط ترافیک بسیار راحت است، برتری قابل توجه به منطقه
3. With Brandy that fruit raw material brings on other, respond to the name adding fruit, Calvados, Cherry Brandy etc., their notability is far inferior to that the former is big but.
[ترجمه ترگمان]با برندی که مواد خام میوه به چیزهای دیگر می آورد، به نام اضافه کردن میوه، Calvados، گیلاس گیلاس و غیره پاسخ می دهند، سرشناسی آن ها بسیار پایین تر از این است که اولی بزرگ است، اما
[ترجمه گوگل]با براندی که میوه خام مواد را به دیگران می دهد، به نام با اضافه کردن میوه، Calvados، مشروب بری گیلاس و غیره پاسخ می دهند، توجه آنها بسیار پایین تر از آنچه که سابق بزرگ است اما
4. How is the product opened at present in Chinese notability?
[ترجمه ترگمان]محصول در سرشناسی چینی چگونه باز می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه محصول در حال حاضر در یادگیری چینی افتتاح شد؟
5. Jimmy Wales, the founder of Wikipedia, has himself fallen foul of these tricky notability criteria.
[ترجمه ترگمان]جیمی ولز، موسس ویکی پدیا، خود را از معیارهای سرشناسی شناخته شده محروم کرده است
[ترجمه گوگل]جیمی ویلز، بنیانگذار ویکی پدیا، خود را در معرض این معضل شایستگی قرار داده است
6. If the information is not available elsewhere on the web, its notability cannot be assessed by Google .
[ترجمه ترگمان]اگر اطلاعات در جای دیگری روی وب موجود نباشد، سرشناسی آن را نمی توان توسط گوگل ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]اگر اطلاعات در جای دیگری در وب موجود نباشد، قابل توجه بودن آن توسط Google نمی تواند ارزیابی شود