کلمه جو
صفحه اصلی

lentil


معنی : عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک
معانی دیگر : (گیاه شناسی) عدس، مرجی (lens culinaris از خانواده ی pea)، نسک

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک


عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a round, flattened seed produced by the lentil plant, used as food.

(2) تعریف: an annual legume, related to the pea, that bears such seeds.

• plant belonging to the legume family; round flattened seed produced by the lentil plant and used for food
lentils are dried seeds taken from a particular plant which are cooked and eaten.

مترادف و متضاد

عدس (اسم)
lentil

دانه عدس (اسم)
lentil

منجو (اسم)
lentil

مرجمک (اسم)
lentil

جملات نمونه

1. A handful of poxy tents sold greasy lentil pilaf to the worst kind of industry lackey.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از چادرهای poxy، بشقاب برنج greasy را به بدترین نوع of صنعتی فروخته بودند
[ترجمه گوگل]تعداد انگشت شماری از چادرهای پوسچنوی به جای بدترین نوع صنعت نانواچی، عدس چربی را به فروش می رساند

2. Dudley orders a spicy lentil soup and a bottle of sparkling mineral water.
[ترجمه محمد] دادلی یک سوپ تند عدس و یک بطری آب معدنی گازدار سفارش داد
[ترجمه ترگمان]دادلی یک سوپ سبزیجات تند و یک بطری آب معدنی درخشان سفارش می داد
[ترجمه گوگل]دادی یک سوپ عدس تند و یک بطری آب معدنی شفاف را تهیه می کند

3. However, it improves lentil or potato salads.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار سالاد سیب زمینی و یا سیب زمینی را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]با این حال، عدس یا سالاد سیب زمینی را بهبود می بخشد

4. Combine the lentil mixture with the onion mixture and heat through.
[ترجمه ترگمان]مخلوط عدس را با مخلوط پیاز و گرما مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط عدس را با مخلوط پیاز مخلوط کنید و از آن حرارت بگیرید

5. Executive chef will cook German lentil soup, German sausage, German roasted meat, German sausage, preserved vegetables, German apple tart, and fried sweet pancake and so on.
[ترجمه ترگمان]آشپز اجرایی سوپ عدس، سوسیس آلمانی، گوشت سرخ شده آلمانی، سوسیس آلمانی، سبزیجات سالم، کلوچه سیب آلمانی و کلوچه شیرین و غیره را طبخ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سرآشپز اجرایی سوپ عدس آلمانی، سوسیس آلمانی، گوشت بو داده آلمان، سوسیس آلمانی، سبزیجات ذخیره شده، ترشی سیب آلمان و پنکیک شیرین سرخ شده و غیره را طبخ می کنند

6. At Sinatra, try the black lentil salad, couscous with poached veggies, pineapple carpaccio with pistachios and coconut ice cream.
[ترجمه ترگمان]در سیناترا، سالاد عدس، couscous را با سبزیجات آب پز، carpaccio آناناس با pistachios و بستنی نارگیل امتحان کنید
[ترجمه گوگل]در سیناترا، ساندویچ سیاه عدس را سس کنید، کاسکو با سبزیجات خرد شده، کارپاچیچو آناناس با پسته و بستنی نارگیل

7. Lentil chews her bottom lip, looking at you, and she says,(Sentence dictionary) "So—you're still into reflexology?"
[ترجمه ترگمان]اما لب زیرین خود را می جود، به شما نگاه می کند، و می گوید: (فرهنگ لغت نامه)\"پس - شما هنوز هم در reflexology هستید؟\"
[ترجمه گوگل]عدس لب پایین خود را میپوشاند، به دنبال شما می آید، و او می گوید، (فرهنگ لغت حکم) 'بنابراین شما هنوز به رفلکسولوژی؟'

8. The guards saw you with Lentil. Up at the penthouse.
[ترجمه ترگمان]نگهبانا تو رو با Lentil دیدن تو پنت penthouse
[ترجمه گوگل]نگهبانان تو را با عدسی دیدند بالا در پنت هاوس

9. How to chop celery for lentil soup stock in this free vegetarian video on making your own lentil soup recipe.
[ترجمه ترگمان]چگونه کرفس برای سهام سوپ عدس در این فیلم گیاهی رایگان را با درست کردن دستور سوپ عدس خود تکه تکه کنیم
[ترجمه گوگل]چگونه می توان کرفس را برای سهام سوپ عدس در این ویدیو گیاهخواری رایگان برای ساخت سوپ عدس خود دستور داد

10. A uniformed guard opens the door, and Lentil gets out . You get out.
[ترجمه ترگمان]نگهبان یونیفرم پوش در را باز می کند و بیرون می رود برو بیرون
[ترجمه گوگل]نگهبان یک لباس باز می کند و عدس خارج می شود شما خارج می شوید

11. He and Lentil kiss each other on the cheek.
[ترجمه ترگمان] اون و \"Lentil\" همدیگه رو بوس کردن
[ترجمه گوگل]او و عدس بوسه یکدیگر بر روی گونه

12. My aunt makes a lovely green lentil soup.
[ترجمه ترگمان] خاله من یه سوپ lentil خوش مزه درست میکنه
[ترجمه گوگل]عمه من یک سوپ عدس سبز دوست داشتنی ایجاد می کند

13. The lentil plant is known for its seeds, which grow inside a protective covering, or pod.
[ترجمه ترگمان]این گیاه به خاطر دانه های آن شناخته می شود که در یک پوشش محافظ و یا pod رشد می کنند
[ترجمه گوگل]گیاه عدس برای دانه های آن شناخته شده است، که در داخل پوشش محافظ یا غلاف رشد می کند

14. The lentil is just such a crop for many South Asians.
[ترجمه ترگمان]این عدس تنها یک محصول برای بسیاری از اتباع آسیای جنوبی است
[ترجمه گوگل]عدس فقط برای بسیاری از آسیای جنوبی است

15. The meats, the spinach, lentil and the soybean in and so on ferri is rich.
[ترجمه ترگمان]گوشت، اسفناج، عدس و سویا در گوشت و غیره غنی است
[ترجمه گوگل]گوشت، اسفناج، عدس و سویا در و غیره غنی است

پیشنهاد کاربران

عدس

غذای عدس

عدس ( یک نوع حبوبات )


Lentil soup:سوپ عدس

e. g.
1 ) They lived frugally off a diet of beans and lentils
اونها صرفه جویانه زندگی می کردند با خوردن لوبیا و عدسی جات
2 ) Lentils do not require soaking before cooking


کلمات دیگر: