1. Most politicians genuinely believe they are incorruptible.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاستمداران صادقانه معتقدند که آن ها فساد ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر سیاستمداران واقعا معتقدند که آنها فاسد نیستند
2. Bribery won't work with him. He's incorruptible.
[ترجمه ترگمان]رشوه با او کار نخواهد کرد او فساد ناپذیر است
[ترجمه گوگل]زوجه با او کار نخواهد کرد او بی فایده است
3. He was a sound businessman, totally reliable and incorruptible.
[ترجمه ترگمان]او یک تاجر صدا، کاملا قابل اعتماد و فساد ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]او یک تجارتگر صمیمی بود، کاملا قابل اعتماد و قابل فسخ نبود
4. A good judge must be incorruptible.
[ترجمه ترگمان]یک قاضی خوب باید فساد ناپذیر باشد
[ترجمه گوگل]یک قاضی خوب باید فاسد شود
5. He is generally counted as incorruptible good official of the law.
[ترجمه ترگمان]او به طور کلی به عنوان یک مقام عالی فاسد قانون شمرده می شود
[ترجمه گوگل]او به طور کلی به عنوان مقام رسمی خوب فاقد قانون است
6. To his supporters, Rawlings remains an incorruptible savior and pragmatist who kept the country from plunging into chaos.
[ترجمه ترگمان]در نظر حامیانش، راولینگز، یک نجات دهنده فاسد و عملگرا است که کشور را از غرق شدن در هرج و مرج نگه می دارد
[ترجمه گوگل]به طرفدارانش، رولینگ ها نجات دهنده و ناپاک است که مانع از افتادن کشور به هرج و مرج شد
7. Gold was precious because it was incorruptible.
[ترجمه ترگمان]طلا ارزشمند بود چون فساد ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]طلا گرانبها بود چرا که بی فایده بود
8. Mohan Singh ji, a union boss, incorruptible and deeply committed to political reform.
[ترجمه ترگمان]Mohan سینگ ji، رئیس اتحادیه، فساد ناپذیر و عمیقا متعهد به اصلاحات سیاسی است
[ترجمه گوگل]محسن سینگ جی، رئیس اتحادیه، بی رحم و عمیقا متعهد به اصلاحات سیاسی است
9. Public servants should be incorruptible.
[ترجمه ترگمان]خدمتکاران عمومی نباید فساد ناپذیر باشند
[ترجمه گوگل]خدمتگزاران دولتی باید ناپاک باشند
10. Costner is believable in the role of the incorruptible defense lawyer.
[ترجمه ترگمان]کوین کاستنر در نقش یک وکیل مدافعان فاسد باورکردنی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]کاستنر در نقش وکیل مدافع بی دفاع قابل اعتماد است
11. Judges should be incorruptible.
[ترجمه ترگمان]قضاوت باید فاسد نشدنی باشه
[ترجمه گوگل]قضات باید ناپذیر باشند
12. He is a impartial and incorruptible law-officer. judge.
[ترجمه ترگمان]او یک افسر بی طرف و incorruptible است داوری کردن
[ترجمه گوگل]او یک افسر غیرقانونی و غیر قابل فسخ است قاضی
13. Unto an inheritance incorruptible and undefiled and that can not fade, reserved in heaven for you.
[ترجمه ترگمان]خود به یک ارث فاسد نشدنی و پاک و این که نمی تواند محو شود و در آسمان به خاطر تو حفظ شود
[ترجمه گوگل]به وراثت ناپاک و ناپاکی است که نمی تواند محو شود، در بهشت برای شما ذخیره می شود
14. Incorruptible, and just officials will surely be supported by the common people.
[ترجمه ترگمان]Incorruptible، و تنها مقامات از سوی مردم عادی پشتیبانی خواهند شد
[ترجمه گوگل]غیر قابل برگشت، و فقط مقامات مطمئنا توسط مردم عادی پشتیبانی می شود