کلمه جو
صفحه اصلی

refractive


معنی : انکساری
معانی دیگر : انکساری

انگلیسی به فارسی

انکساری


انکسار، انکساری


انگلیسی به انگلیسی

• causing refraction, causing rays of light or energy to bend as they pass from one medium into another

مترادف و متضاد

انکساری (صفت)
refractile, refractive

جملات نمونه

1. Refractive index is the essential parameter of tissular optical characteristics.
[ترجمه ترگمان]شاخص Refractive پارامتر اصلی ویژگی های نوری tissular است
[ترجمه گوگل]شاخص انکساری پارامتر ضروری از ویژگی های نوری بافت است

2. A novel method for active fiber refractive index measurement based on beat frequency interrogation of the multi-longitudinal-mode distributed Bragg reflector (DBR) fiber laser was presented.
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای اندازه گیری ضریب شکست فیبر فعال مبتنی بر تحقیقات فرکانس beat از لیزر Bragg بین حالت چند وجهی (DBR)، لیزر فیبر distributed (DBR)ارائه شد
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای اندازه گیری شاخص شکستگی فیبر فعال بر اساس بازنگری فرکانس بیت از لیزر فیبر بازتابنده برگر (DBR) توزیع شده چند حالته ارائه شده است

3. Acquiring film thickness, material's refractive index and extinction coefficient, component and so on.
[ترجمه ترگمان]بدست آوردن ضخامت فیلم، ضریب شکست ماده و ضریب خاموشی، مولفه و غیره
[ترجمه گوگل]به دست آوردن ضخامت فیلم، شاخص شکست انباشت مواد و ضریب انقراض، جزء و غیره

4. Besed on refractive index definition, the article introduce its physical meaning, measurement, applications and research department of "negative refractive index" .
[ترجمه ترگمان]Besed بر تعریف شاخص شکست، مقاله مفهوم فیزیکی، اندازه گیری، کاربردها و بخش تحقیق \"شاخص شکست منفی\" را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]با توجه به تعریف شاخص شکست، در مقاله، معنای فیزیکی، اندازه گیری، برنامه های کاربردی و بخش تحقیقاتی �شاخص انکسار منفی� را معرفی می کند

5. Each structure has its own refractive index, and when a light ray crosses an area where the index changes, the light scatters, creating a degree of opaqueness .
[ترجمه ترگمان]هر سازه ضریب شکست خود را دارد و هنگامی که یک شعاع نور از حوزه ای عبور می کند که در آن شاخص تغییر می کند، نور پراکنده می شود و درجه ای از opaqueness ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]هر ساختار دارای شاخص انکسار خاص خود است، و هنگامی که یک پرتو نور عبور از یک منطقه که در آن شاخص تغییر می کند، نور scatters، ایجاد یک درجه از پراکندگی

6. The X-ray compound lens is a novel refractive X-ray optical device.
[ترجمه ترگمان]عدسی مجموعه اشعه ایکس یک دستگاه نوری اشعه ایکس جدید است
[ترجمه گوگل]لنز جامد X-ray یک دستگاه نوری پرتو ایکس رفع کننده است

7. It is found that when the refractive index of defect was changed, the coupling effect between the defect modes was varied, which results in the change of the impurity band.
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که وقتی ضریب شکست نقص تغییر کرد، اثر جفت شدگی بین حالت های عیب متفاوت بود، که منجر به تغییر باند ناخالصی شد
[ترجمه گوگل]مشخص شده است که هنگامی که ضریب شکست انحراف تغییر می شود، اثر متصل شدن بین حالت های نقص متغیر است که منجر به تغییر گروه ناخالصی می شود

8. The genetic algorithm is employed to inverse the refractive index of a particulate system.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم ژنتیک برای معکوس کردن ضریب شکست یک سیستم ذرات به کار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]الگوریتم ژنتیک برای معکوس نمودن شاخص انکسار یک سیستم ذرات استفاده می شود

9. Conclusions:The serious opacity of refractive media, the damaged or detached retina and the choroids edema are the main causes of NLP.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ابهام جدی رسانه شکست، شبکیه آسیب دیده یا مجزا و ادم choroids عامل اصلی of هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: شفافیت جدی رسانه های ریزش دهنده، شبکیه صدمه دیده یا جدا شده و ادم کورویید، علل اصلی NLP هستند

10. The form of the refractive index variation in waveguide in separate confinement heterostructure ( SCH ) affects directly the far-field distribution of the emission light.
[ترجمه ترگمان]شکل تغییر ضریب شکست در موجبر در واحد موج جداگانه (sch)به طور مستقیم توزیع میدان دور از نور انتشار را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شکل تغییرات شاخص شکست در موجبر در ساختار جداگانه محصور (SCH) به طور مستقیم به توزیع دور از نور منتشر شده تاثیر می گذارد

11. Fuction: for determination of refractive index.
[ترجمه ترگمان]fuction: برای تعیین ضریب شکست
[ترجمه گوگل]Fuction برای تعیین شاخص شکست

12. A directing technique is described to define the refractive index ellipse of the end face for SPSM fiber, particularly, for Bow-Tie fiber, by etching method.
[ترجمه ترگمان]روش کارگردانی برای تعریف the ضریب شکست برای فیبر SPSM، به خصوص برای فیبر Bow به روش زدایش، توصیف می شود
[ترجمه گوگل]یک تکنیک هدایت توصیف شده است که بیضی از ضریب شکست چهره پایان را برای فیبر SPSM، به ویژه برای فیبر Bow-Tie، با روش اچینگ تعریف می کند

13. Changes consisted in the tissue becoming larger or smaller, thicker or thinner, more or less refractive.
[ترجمه ترگمان]تغییرات شامل در بافت بزرگ تر یا کوچک تر، ضخیم تر یا کم تر، بیشتر و یا کم تر بودند
[ترجمه گوگل]تغییرات شامل ایجاد بافت بزرگتر یا کوچکتر، ضخیم تر و یا نازک تر، انعکاس بیشتر یا کمتر بود

14. The UV-975 variable wavelength detector has a tapered flow cell giving reduced refractive index effects.
[ترجمه ترگمان]یابنده طول موج متغیر UV - ۹۷۵ دارای یک سلول جریان tapered است که اثرات ضریب شکست را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]آشکارساز طول موج متغیر UV-975 دارای یک سلول جریان کشیده شده است که اثرات شاخص شکست را کاهش می دهد


کلمات دیگر: