1. Somehow he always manages to outwit his opponents.
[ترجمه ترگمان]به هر حال او همیشه موفق می شود از رقبای او پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی او همیشه موفق به فرار از مخالفان خود می شود
2. To win the presidency he had first to outwit his rivals within the Socialist Party.
[ترجمه ترگمان]او برای پیروزی در مقام ریاست جمهوری نخست توانست رقبای خود را در حزب سوسیالیست مغلوب کند
[ترجمه گوگل]برای برنده شدن در ریاست جمهوری، او ابتدا باید رقبای خود را درون حزب سوسیالیست جای دهد
3. This was a crafty manoeuvre to outwit his pursuers.
[ترجمه ترگمان]این مانور نیرنگ آمیز برای گول زدن تعقیب کننده ها بود
[ترجمه گوگل]این مانور بدی بود تا تعقیب کنندگانش را فراموش کند
4. One of them, Merovech, attempted to outwit his stepmother by marrying Sigibert's widow, Brunhild.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، Merovech، سعی کرد با نامادری خود در ازدواج با زن بیوه Sigibert گول بخورد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها، مرووچ، تلاش کرد تا با مادرش ازدواج با بیوه سیجیبرت، برون هیید، ازدواج کند
5. She plays an apparent bimbo who manages to outwit her boss.
[ترجمه ترگمان]او یک سبک سبک و سبک بازی می کند که موفق به outwit از رئیسش می شود
[ترجمه گوگل]او یک بمبو ظاهری را می بیند که قادر به فرار از رئیسش است
6. Speeders can outwit police radar with a variety of devices.
[ترجمه ترگمان]speeders می تواند رادار پلیس را با انواع مختلفی از وسایل مورد حمله قرار دهد
[ترجمه گوگل]Speeders می تواند رادار پلیس با انواع دستگاه های مختلف را فراتر ببرد
7. If the FBI thought they could outwit him, they were in for a shock.
[ترجمه ترگمان]اگر اف بی آی فکر می کرد که اونا می تونن گولش بزنن، اونا دچار شوک شده بودن
[ترجمه گوگل]اگر FBI فکر می کرد که آنها می توانند او را از بین ببرند، آنها برای شوک بودند
8. It was dejavu as he breezed in to outwit O'Hare a second time.
[ترجمه ترگمان]به سرعت به سرعت وارد شد تا برای بار دوم او را فریب دهد
[ترجمه گوگل]او دیاوو بود که او را در آغوش گرفت و دومین بار اوهار را نادیده گرفت
9. It is the need to outwit and dupe and help and teach one another that drove us to be ever more intelligent.
[ترجمه ترگمان]این نیاز به خنثی کردن و فریب دادن و کمک کردن و آموزش دادن به یکدیگر است که ما را به سوی ever سوق می دهد
[ترجمه گوگل]این نیاز به فراموشی و غفلت و کمک و آموزش یکدیگر است که باعث شده ما را به هوشمندتر شدن بیشتر بدانیم
10. Therefore, outwit more inclined to short - term speculation.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، outwit بیشتر به گمانه زنی های کوتاه مدت
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیش از حد مایل به کوتاه مدت تفکرات
11. Like humans, ants can try to outwit foes with cheats and lies.
[ترجمه ترگمان]مورچه ها هم مثل انسان ها می توانند سعی کنند تا با فریب و فریب دشمن را گول بزنند
[ترجمه گوگل]مانند انسان ها، مورچه ها می توانند سعی کنند دشمنان را با تقلب و دروغ فراموش کنند
12. Don't try to outwit or outguess the interviewer.
[ترجمه ترگمان]سعی نکنید مصاحبه کننده را گول بزنید
[ترجمه گوگل]سعی نکنید مصاحبه کننده را از بین ببرید
13. Always before he had been able to outwit his pursuers.
[ترجمه ترگمان]همیشه پیش از این بود که او را گول بزنند
[ترجمه گوگل]همیشه قبل از اینکه او قادر به فرار از تعقیب او بود
14. Fox will also assist one in learning to outwit the dark.
[ترجمه ترگمان]فاکس همچنین به فردی در یادگیری کمک می کند تا از تاریکی پیشی بگیرد
[ترجمه گوگل]فاکس نیز برای یادگیری برای فرار از تاریکی کمک خواهد کرد