کلمه جو
صفحه اصلی

orgy


معنی : موج، عیاشی، میگساری عیاشی
معانی دیگر : افراط، زیاده روی، بی بندوباری، (یونان و روم باستان - معمولا جمع) عیاشی و میگساری به افتخار یکی از خدایان (به ویژه dionysus)، عیاشی و میگساری چندنفره (همراه با اعمال جنسی)، سور بزرگ، روم و یونان قدیم مجالس عیاشی و میگساری بافتخارخدایان

انگلیسی به فارسی

(روم و یونان قدیم) مجالس عیاشی و میگساری بافتخارخدایان، میگساری عیاشی


عیاشی، موج، میگساری عیاشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: orgies
(1) تعریف: unrestrained eating, drinking, or sexual activity.

- Many of the party guests were asleep on the floor after their orgy of drinking.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از میهمانان جشن پس از می گساری و می گساری به خواب رفتند
[ترجمه گوگل] بسیاری از مهمانان حزب پس از آلودگی نوشیدن در کف خواب بودند

(2) تعریف: a gathering held for such a purpose.
مشابه: gorge

(3) تعریف: an unrestrained indulgence in anything.

- an orgy of destruction
[ترجمه ترگمان] مجلس عیاشی و عیاشی
[ترجمه گوگل] یک حادثه تخریب

• gathering at which the participants take part in wild revelry and debauchery, party with excessive drinking and promiscuity; any activity which is done in a extravagantly indulgent way; sacred religious rites of worship that included wantonness and wild promiscuity (greek mythology)
an orgy is a party in which people behave in a very uncontrolled way, especially involving sexual activity.
you can refer to any activity that is done to an excessive extent as an orgy of that activity; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

موج (اسم)
backwash, wave, orgy, surge, corrugation, billow, cockle

عیاشی (اسم)
debauch, spree, orgy, debauchery, binge, revelry, carousal, carouse, dissipation, jollity, saturnalia

میگساری عیاشی (اسم)
orgy

celebration devoted to sensual enjoyment


Synonyms: bacchanal, bacchanalia, bender, binge, blowout, bout, carousal, circus, debauch, dissipation, excess, feast, fling, indulgence, jag, merrymaking, overindulgence, party, rampage, revel, revelry, saturnalia, splurge, spree, surfeit, tear


جملات نمونه

1. an orgy of destruction
ویرانگری همراه با لگام گسیختگی

2. The protest degenerated into an orgy of looting and shooting.
[ترجمه ترگمان]این اعتراض به an غارت و تیراندازی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اعتراض به یک حادثه غارت و تیراندازی تبدیل شد

3. I indulged in an orgy of housework.
[ترجمه ترگمان]من در مجلس عیاشی و عیاشی خود غرق شده بودم
[ترجمه گوگل]من در عصبانیت خانه کار خودم را تحمل کردم

4. The rebels went on an orgy of killing and destruction.
[ترجمه ترگمان]شورشیان با عیاشی و کشتار همراه شدند
[ترجمه گوگل]شورشیان به یک قهرمان کشتار و نابودی رفتند

5. They embarked on an orgy of sightseeing.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مجلس عیاشی و عیاشی پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها وارد جغرافیایی گشت و گذار شدند

6. Christmas, for many people, involves an orgy of spending, which is good for the economy.
[ترجمه ترگمان]کریسمس برای بسیاری از مردم شامل می گساری و عیاشی است که برای اقتصاد خوب است
[ترجمه گوگل]کریسمس، برای بسیاری از مردم، شامل هزینه های عجیبی است که برای اقتصاد مناسب است

7. Americans are being warned against indulging in an orgy of self-condemnation.
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها نسبت به شرکت در محکوم کردن خود در محکومیت هشدار داده می شوند
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها نسبت به غرق شدن در یک حادثه خودخواهانه هشدار داده می شوند

8. Fauvism went one step further in using simplified designs in combination with an "orgy of pure colors" as it was characterized by their critics.
[ترجمه ترگمان]Fauvism با استفاده از طرح های ساده شده در ترکیب با یک \"orgy رنگ های خالص\" که توسط منتقدان آن ها مشخص شد، گام برداشت
[ترجمه گوگل]فوئیزیم در استفاده از طرحهای ساده با ترکیبی از 'ارگ رنگ های خالص' به عنوان یک گام به جلو حرکت کرد، همانطور که توسط منتقدانش مشخص شد

9. Instead, recruitment is often an orgy of hyperbole.
[ترجمه ترگمان]در عوض، استخدام اغلب یک orgy اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]در عوض، استخدام اغلب یک حادثه هیپربول است

10. They have an orgy every year and call it a religious festival!
[ترجمه ترگمان]هر سال یک مجلس عیاشی و عیاشی دارند و آن را یک جشنواره مذهبی می دانند!
[ترجمه گوگل]آنها هر ساله یک عیاشه دارند و آن را یک جشنواره مذهبی می نامند!

11. The rebels went on an orgy of killing.
[ترجمه ترگمان]شورشیان به عیاشی و عیاشی پرداختند
[ترجمه گوگل]شورشیان به قتل عام رفتند

12. She indulged in an orgy of spending.
[ترجمه ترگمان]او به عیاشی و عیاشی پرداخت
[ترجمه گوگل]او در یک عیاشی از هزینه ها غافلگیر شد

13. Extraordinary optimism sustained an orgy of speculation.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی شگفت آور، عیاشی و احتکار را تحمل کرد
[ترجمه گوگل]خوش بینی فوق العاده ای باعث ایجاد یک گمانه زنی شده است

14. The City is currently engaged in an orgy of memory loss.
[ترجمه ترگمان]شهر در حال حاضر درگیر عیاشی و عیاشی است
[ترجمه گوگل]شهر در حال حاضر در یک حادثه از دست دادن حافظه مشغول است

15. This orgy of spending and enormous deficits you voted for almost all of his budgets.
[ترجمه ترگمان]این مجلس عیاشی و کسری های عظیم که شما برای تمام بودجه های خود به آن رای دادید
[ترجمه گوگل]این عیاشی از هزینه و کسری بودجه شما برای تقریبا تمام بودجه هایش رای دادند

an orgy of destruction

ویرانگری همراه با لگام گسیختگی


پیشنهاد کاربران

سکس گروهی بیشتر از سه نفر

چندین نفر باهم رابطه داشتن یاخوابیدن


کلمات دیگر: