1. an orgy of destruction
ویرانگری همراه با لگام گسیختگی
2. The protest degenerated into an orgy of looting and shooting.
[ترجمه ترگمان]این اعتراض به an غارت و تیراندازی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اعتراض به یک حادثه غارت و تیراندازی تبدیل شد
3. I indulged in an orgy of housework.
[ترجمه ترگمان]من در مجلس عیاشی و عیاشی خود غرق شده بودم
[ترجمه گوگل]من در عصبانیت خانه کار خودم را تحمل کردم
4. The rebels went on an orgy of killing and destruction.
[ترجمه ترگمان]شورشیان با عیاشی و کشتار همراه شدند
[ترجمه گوگل]شورشیان به یک قهرمان کشتار و نابودی رفتند
5. They embarked on an orgy of sightseeing.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مجلس عیاشی و عیاشی پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها وارد جغرافیایی گشت و گذار شدند
6. Christmas, for many people, involves an orgy of spending, which is good for the economy.
[ترجمه ترگمان]کریسمس برای بسیاری از مردم شامل می گساری و عیاشی است که برای اقتصاد خوب است
[ترجمه گوگل]کریسمس، برای بسیاری از مردم، شامل هزینه های عجیبی است که برای اقتصاد مناسب است
7. Americans are being warned against indulging in an orgy of self-condemnation.
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها نسبت به شرکت در محکوم کردن خود در محکومیت هشدار داده می شوند
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها نسبت به غرق شدن در یک حادثه خودخواهانه هشدار داده می شوند
8. Fauvism went one step further in using simplified designs in combination with an "orgy of pure colors" as it was characterized by their critics.
[ترجمه ترگمان]Fauvism با استفاده از طرح های ساده شده در ترکیب با یک \"orgy رنگ های خالص\" که توسط منتقدان آن ها مشخص شد، گام برداشت
[ترجمه گوگل]فوئیزیم در استفاده از طرحهای ساده با ترکیبی از 'ارگ رنگ های خالص' به عنوان یک گام به جلو حرکت کرد، همانطور که توسط منتقدانش مشخص شد
9. Instead, recruitment is often an orgy of hyperbole.
[ترجمه ترگمان]در عوض، استخدام اغلب یک orgy اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]در عوض، استخدام اغلب یک حادثه هیپربول است
10. They have an orgy every year and call it a religious festival!
[ترجمه ترگمان]هر سال یک مجلس عیاشی و عیاشی دارند و آن را یک جشنواره مذهبی می دانند!
[ترجمه گوگل]آنها هر ساله یک عیاشه دارند و آن را یک جشنواره مذهبی می نامند!
11. The rebels went on an orgy of killing.
[ترجمه ترگمان]شورشیان به عیاشی و عیاشی پرداختند
[ترجمه گوگل]شورشیان به قتل عام رفتند
12. She indulged in an orgy of spending.
[ترجمه ترگمان]او به عیاشی و عیاشی پرداخت
[ترجمه گوگل]او در یک عیاشی از هزینه ها غافلگیر شد
13. Extraordinary optimism sustained an orgy of speculation.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی شگفت آور، عیاشی و احتکار را تحمل کرد
[ترجمه گوگل]خوش بینی فوق العاده ای باعث ایجاد یک گمانه زنی شده است
14. The City is currently engaged in an orgy of memory loss.
[ترجمه ترگمان]شهر در حال حاضر درگیر عیاشی و عیاشی است
[ترجمه گوگل]شهر در حال حاضر در یک حادثه از دست دادن حافظه مشغول است
15. This orgy of spending and enormous deficits you voted for almost all of his budgets.
[ترجمه ترگمان]این مجلس عیاشی و کسری های عظیم که شما برای تمام بودجه های خود به آن رای دادید
[ترجمه گوگل]این عیاشی از هزینه و کسری بودجه شما برای تقریبا تمام بودجه هایش رای دادند