1. the licentious manners of a corrupt society
رفتار بی بندوبار یک اجتماع فاسد
2. As for the notion of canvassing his licentious friends, it was out of the question.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد تعقیب دوستان licentious، موضوع منتفی بود
[ترجمه گوگل]در مورد مفهوم ترویج دوستان مزدور او، این مساله از این مسئله نبود
3. Though I myself led a licentious life, the licentiousness of the women nevertheless shocked me.
[ترجمه ترگمان]با اینکه من زندگی licentious را هدایت می کردم، هرزگی زنان با این همه مرا شوکه کرد
[ترجمه گوگل]اگرچه من خودم زندگی مجذوب را رهبری می کردم، اما بی قانونی بودن زنان، من را تکان داد
4. This kind of freedom is licentious.
[ترجمه ترگمان]این نوع آزادی جنبه licentious دارد
[ترجمه گوگل]این نوع از آزادی بی رحمانه است
5. It's because I'm going to have a licentious date with Miss Lai Xiang now!
[ترجمه ترگمان]- به این خاطر است که من حالا با خانم Lai Xiang قرار دارم!
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که من با خانم لای شیانگ در حال حاضر یک تاریخ وفاداری دارم!
6. Introduce beautiful women and licentious sounds in order to befuddle him.
[ترجمه ترگمان]زنان زیبا و صداهای پر licentious را امتحان کنید تا به او کمک کنید
[ترجمه گوگل]زنان زیبا و صداهای شکننده را وارد کنید تا او را ببوسید
7. She felt uncomfortable for his licentious act.
[ترجمه ترگمان]به خاطر رفتار licentious احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه گوگل]او برای عمل غم انگیزش احساس ناراحتی کرد
8. The licentious monarch helped bring about his country's downfall.
[ترجمه ترگمان]ملکه licentious موجب سقوط کشورش شد
[ترجمه گوگل]پادشاه سعادتمند به سقوط کشور خود کمک کرد
9. Many will follow their licentious and because of them the way of truth will be reviled.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها از licentious پیروی خواهند کرد و به همین دلیل از آن ها به عنوان راه حقیقت لعن و نفرین خواهد شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها به دنبال آنها هستند و به همین دلیل راه حقیقت را از بین خواهند برد
10. The woman is very licentious.
[ترجمه ترگمان]این زن خیلی licentious است
[ترجمه گوگل]زن بسیار شایسته است
11. The lips were more sensuous than the original, almost licentious.
[ترجمه ترگمان]این لب ها از the و تقریبا licentious شهوانی بود
[ترجمه گوگل]لبها بیشتر از اصل و تقریبا غلط بود
12. Can be rated as the most anomalous the most licentious the whole world bestial acts!
[ترجمه ترگمان]این عمل را می توان به عنوان the ترین اقدامات bestial جهان در نظر گرفت!
[ترجمه گوگل]می تواند به عنوان غیر معمولترین و بی رحمانه ترین اعمال حیوانات جهان رتبه بندی شود!
13. Many Chinese, who disapprove of its sexual movements, consider it unruly and licentious.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از چینی ها که از حرکات جنسی خود مخالف هستند، آن را بی نظم و licentious تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از چینیها که از حرکات جنسیشان ناراضی نیستند، آن را غیرقابل اعتماد و غیرقابل قبول میدانند
14. As Alcmene, Princess of Thebes, awaits the return of her husband Amphitryon from war, the virtuous bride falls victim to the licentious Zeus and finds herself carrying the great god's child.
[ترجمه ترگمان]همان گونه که Alcmene، شاهزاده of، منتظر بازگشت شوهرش از جنگ است، عروس پرهیزگار قربانی the licentious می شود و خود را در حال حمل فرزند بزرگ خود می بیند
[ترجمه گوگل]به عنوان Alcmene، شاهزاده خانم Thebes، در انتظار بازگشت Amphitryon شوهر خود را از جنگ، عروس فضیلت قربانی زئوس مجرمانه می شود و می یابد که خودش حمل فرزند خدا بزرگ است