1. the penniless gambler was a sad spectacle
قمارباز مفلس ظاهر رقت باری داشت.
2. robab was stranded penniless in a strange city
رباب در یک شهر غریب بدون یک شاهی پول رها شده بود.
3. the children were left penniless
بچه ها بی پول ماندند.
4. her son's death left the widow single and penniless
مرگ پسرش بیوه زن را تنها و بی پول کرد.
5. Jobless and penniless, he had to sleep rough in the fields for several months.
[ترجمه ترگمان]Jobless و بی پول، چند ماه در مزارع به سر می برد
[ترجمه گوگل]بیکاران و بی پولی، او مجبور شد برای چندین ماه در زمینه های مزرعه بخوابد
6. The legal dispute left them penniless.
[ترجمه ترگمان]اختلاف حقوقی آن ها را بی پول رها کرد
[ترجمه گوگل]اختلافات قانونی آنها را بدون هیچ هزینه ای سپری کرد
7. She fell in love with a penniless artist.
[ترجمه ترگمان]او عاشق یک هنرمند بی پول شد
[ترجمه گوگل]او با یک هنرمند بی نقص عاشق شد
8. Alone and penniless, I was forced to live on my wits .
[ترجمه ترگمان]تنها و بی پول، مجبور بودم روی اعصابم زندگی کنم
[ترجمه گوگل]به تنهایی و بی پولی، من مجبور شدم بر روی عقل خود زندگی کنم
9. The penniless author successfully wooed and married Fanny.
[ترجمه ترگمان]نویسنده بی پول دلش خواست با فانی ازدواج کند
[ترجمه گوگل]نویسنده بی بی سی با موفقیت فریاد زد و با فانی ازدواج کرد
10. She died penniless and was buried in an unmarked grave.
[ترجمه ترگمان]او بی پول مرد و در قبر بی نام و نشان دفن شد
[ترجمه گوگل]او فوت کرد و در یک قبر بی نظیر دفن شد
11. Ruling over these penniless black workpeople was a society of cultivated, well-mannered whites, a powerful colonial aristocracy.
[ترجمه ترگمان]حاکم بر این workpeople سیاه پوست بدون پول، جامعه ای بود از whites، سفیدپوست، و یک آریستوکراسی قدرتمند استعماری
[ترجمه گوگل]حکم بر این کارگران سیاه پوستی، جامعه ای از سفیدپوستان های کشت شده بود، که یک اشرافیت قوی استعماری بود
12. She died penniless, in 195 of liver and heart failure.
[ترجمه ترگمان]او بدون پول، در ۱۹۵ کبد و نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]او بدون مالیات، در سال 195 از نارسایی کبد و قلب فوت کرد
13. He was broke, stranded, and penniless, and pleaded with Mum to send him his return fare money.
[ترجمه ترگمان]او بی پول و بی پول و بی پول بود و از مادر تقاضا کرده بود که او را برای بازگشت پول به خانه بفرستد
[ترجمه گوگل]او شکست خورده بود، سرگردان و بی پولی، و با مادر می خواست به او پول پرواز بازگشت خود را ارسال کند