کلمه جو
صفحه اصلی

increscent


معنی : افزایش، اضافه، زیادی، زیاد شونده
معانی دیگر : (به ویژه در مورد ماه) رو به تربیع، در حال بزرگ شدن، فزونگر، توسعه

انگلیسی به فارسی

افزایش، اضافه، زیادی، توسعه، زیاد شونده


انگلیسی به انگلیسی

• growing; increasing, becoming larger; accruing; swelling; enlarging; increasing or becoming more illuminated (as does the moon)

مترادف و متضاد

افزایش (صفت)
increscent

اضافه (صفت)
increscent

زیادی (صفت)
undue, superfluous, increscent

زیاد شونده (صفت)
increscent


کلمات دیگر: