کلمه جو
صفحه اصلی

reindeer


معنی : گوزن شمالی، وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
معانی دیگر : (جانورشناسی) گوزن شمالی (جنس rangifer)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) گوزن شمالی، وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا


گوزن شمالی، وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: reindeer, reindeers
• : تعریف: any of several related large deer found in the colder regions of Scandinavia, Russia, Greenland, and Canada, both sexes of which have branching antlers. In North America, reindeer are called caribou.

• any of several species of large deer inhabiting arctic and sub-arctic regions
a reindeer is a deer with large antlers that lives in northern areas of europe, asia, and north america.

مترادف و متضاد

گوزن شمالی (اسم)
elk, reindeer, moose

وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا (اسم)
reindeer

جملات نمونه

1. Mother reindeer had to leave her baby behind on whom the hyenas had sprung.
[ترجمه M.javad] مادر گوزن ها مجبور شد بچه هایش را ترک کندزیرا کفتار ها به آنها رسیده بودند
[ترجمه فرناز گنجی زاده] گوزن مادر مجبور شد بچه اش را در پشت سرش رها کند، بچه ای که کفتارها روی آن پریده بودند.
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی مجبور شده بود بچه اش را همان طور رها کند که کفتارها از او پیشی گرفته بود
[ترجمه گوگل]گوزن های مادر مجبور به ترک بچه های خود را پشت سر گذاشته بودند

2. Reindeer roam the tundra in large herds.
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی در the و گله های بزرگ پرسه می زند
[ترجمه گوگل]گوزن های شمالی گوزن های تندرا را در گله های بزرگ پرورش می دهند

3. Father Christmas travels in a sleigh pulled by reindeer.
[ترجمه ترگمان]پدر کریسمس در سورتمه گوزن شمالی سفر می کند
[ترجمه گوگل]پدر کریسمس در یک سورتمه کشیده شده توسط گوزن شمالی سفر می کند

4. The reindeer herds are slowly dying off.
[ترجمه ترگمان]گله های گوزن شمالی به کندی در حال خاموش شدن هستند
[ترجمه گوگل]گله های گوزن گوزن ها به آرامی خاموش می شوند

5. And the reindeer fair flew down Artisan View now the weight had gone out of their sack.
[ترجمه ترگمان]و گوزن شمالی در حال پرواز بود و حالا وزن آن از کیسه آن ها بیرون رفته بود
[ترجمه گوگل]و نمایشگاه گوزن شمالی به سمت Artisan View حرکت کرد و وزن از کیسه خود رد شد

6. Thousands of starving reindeer, too weak to make the crossing, are being carried across in landing craft.
[ترجمه ترگمان]هزاران گوزن شمالی که بیش از حد ضعیف برای عبور از گذرگاه هستند، در حال عبور از این کشتی در حال فرود می باشند
[ترجمه گوگل]هزاران گوزن گوزن شمالی، که برای عبور از آن ضعیف هستند، در سرتاسر فرود می روند

7. We treated ourselves to a reindeer steak, then went for a last walk over the bridge towards the polar Cathedral.
[ترجمه ترگمان]ما خودمان را با یک تکه گوشت گوزن درمان کردیم، سپس برای آخرین قدم از روی پل به سمت کلیسای جامع قطبی رفتیم
[ترجمه گوگل]ما خودمان را به یک استیک گوزن شمالی تقسیم کردیم، سپس برای آخرین پیاده روی بر روی پل به سوی کلیسای جامع قطبی رفتیم

8. We ate raclette and gelato and haggis and reindeer and zebra and water buffalo.
[ترجمه ترگمان]ما raclette و gelato و haggis و گوزن شمالی و بوفالو و بوفالو را خوردیم
[ترجمه گوگل]ما راسلت و ژلاتو و هگیز و گوزن شمالی و گورخر و بوفالو آب خوردیم

9. Nathan asks how many reindeer the Lapp has and is rewarded with a piercing look.
[ترجمه ترگمان]ناتان از چند نفر از گوزن های شمالی سوال می کند و با نگاه نافذ به آن ها پاداش می دهد
[ترجمه گوگل]ناتان می پرسد چقدر گوزن شمالی است و با یک نگاه پر سر و صدا پاداش می دهد

10. All of the other reindeer used to laugh and call him names.
[ترجمه ترگمان]بقیه گوزن ها مسخره اش میکردن و اسمش رو صدا میزدن
[ترجمه گوگل]همه گوزن های دیگر گریه می کردند و نام او را می شناختند

11. Turn left before Reindeer House and follow the road through the gate, taking the left fork soon after.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به خانه گوزن شمالی برود، بپیچ به راست و از دروازه عبور کند و بعد از آن چنگال را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]قبل از Reindeer House به چپ بپردازید و از طریق دروازه راه بروید، و بعد از آن چنگال چپ را بیرون بیاورید

12. Neither reindeer nor caribou have benefited much, since for them lack of forage is the problem.
[ترجمه ترگمان]نه گوزن شمالی و نه گوزن شمالی بیش ترین سود را برده اند، چرا که برای آن ها کمبود علوفه مشکل است
[ترجمه گوگل]نه گوزن شمالی و نه کاربو بسیار سودمند بوده است، زیرا برای آنها کمبود علوفه مشکل است

13. Ivan Dzhenkoul lost over two hundred reindeer.
[ترجمه ترگمان]ایوان Dzhenkoul بیش از دویست گوزن خود را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]ایوان Dzhenkoul بیش از دو صد گوزن شمالی را از دست داد

14. In Lillehammer we dined on reindeer burgers and McSalmon sandwiches.
[ترجمه ترگمان]در Lillehammer ما در burgers reindeer و ساندویچ McSalmon شام خوردیم
[ترجمه گوگل]در لیلاهامر ما بر روی برگرهای گوزن شمالی و ساندویچ McSalmon غذا خوردیم

پیشنهاد کاربران

شاخ

گوزن شمالی

die off
[phrasal verb]
​to die one after the other until there are none left
. E. g
The 💥reindeer💥 herds are slowly dying off
Oxford dictionary@


کلمات دیگر: