کلمه جو
صفحه اصلی

maybe


معنی : شاید، احتمالا، ممکن است
معانی دیگر : (به عنوان پیشنهاد مودبانه به کار می رود)

انگلیسی به فارسی

شاید، احتمالا


شاید، ممکن است، احتمالا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: it may be that; possibly; perhaps.
مترادف: perhaps, possibly
مشابه: perchance

- I don't think she knew him, but maybe she did.
[ترجمه A.A] فکر نمی کنم او را می شناخت اما احتمالا می شناخت
[ترجمه SaRi🖤 :)] فکر نمیکنم او مرا شناخت!اما شاید شناخت.
[ترجمه sara] فکر نمی کنم او من را شناخت اما احتمال دارد من را شناخته باشد
[ترجمه ali] گمان نمی کنم او را شناخته باشد، اما شاید او را شناخته است.
[ترجمه ترگمان] فکر نمی کنم او را می شناخته، اما شاید کرده
[ترجمه گوگل] فکر نمی کنم او او را می شناخت، اما شاید او

• possibly, perhaps
you use maybe to indicate that something is possible, but you are not certain about it.
you also use maybe to show that a number is approximate.
possibly, could be, might be

مترادف و متضاد

شاید (قید)
likely, belike, perhaps, maybe, probably, perchance, haply, mayhap

احتمالا (قید)
likely, belike, maybe, presumably, haply

ممکن است (قید)
perhaps, maybe, perchance, mayhap

possibly


Synonyms: as it may be, can be, conceivable, conceivably, could be, credible, feasible, imaginably, it could be, might be, obtainable, perchance, perhaps, weather permitting


Antonyms: certainly, definitely, surely


جملات نمونه

Maybe it's better to meet in my house.

شاید بهتر باشد در منزل من ملاقات کنیم.


It is hot here, maybe we should open the window.

هوا گرم است، شاید بهتر باشد پنجره را باز کنیم.


1. maybe he is iran's greatest poet
احتمال می رود که او بزرگترین شاعر ایران باشد.

2. maybe he will come
شاید بیاید.

3. maybe it's better to meet in my house
شاید بهتر باشد در منزل من ملاقات کنیم.

4. it is hot here, maybe we should open the window
هوا گرم است شاید بهتر باشد پنجره را باز کنیم.

5. maybe god wants us to meet a few wrong people before meeting the right one, so that when we finally meet the person, we will know how to be grateful.
[ترجمه A.A] شاید خواست خداست که با یک تعدادی آدم نادرست بر خورد کنیم قبل از اینکه با یک شخص درست روبرو شویم ، برای اینکه وقتی در نهایت با فرد درستکار مواجه شدیم ، ما خواهیم دانست چگونه قدردان باشیم
[ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با افراد درست چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی بالاخره شخص را ملاقات کنیم، خواهیم دانست که چگونه باید سپاسگزار باشیم
[ترجمه گوگل]شاید خدا بخواهد ما را به دیدار با چند نفر از افراد غلط قبل از رسیدن به سمت راست، به طوری که هنگامی که ما در نهایت با شخص ملاقات کنیم، می دانیم که چگونه سپاسگزاریم

6. I'm not sure. Maybe. --It's possible.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم شاید ممکنه
[ترجمه گوگل]مطمئن نیستم شاید --ممکن است

7. Maybe you are right and I am wrong.
[ترجمه ترگمان]شاید حق با تو باشه و من اشتباه می کنم
[ترجمه گوگل]شاید شما حق دارید و من اشتباه میکنم

8. Maybe there's something fate can't touch, fate doesn't control how easily you come to peace.
[ترجمه ترگمان]شاید چیزی وجود داشته باشه که سرنوشت نتونه دست به دست بگیره، سرنوشت به این راحتی ها کنترل نمی شه که تو به آرامش برسی
[ترجمه گوگل]شاید سرنوشت چیزی نیست که بتواند لمس کند، سرنوشت کنترل شما را به راحتی به صلح نمی دهد

9. There are scores of people there, maybe eighty or more.
[ترجمه A.A] تعداد بسیاری مردم آنجا هستند، احتمالا هشتاد نفر یا بیشتر
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم آنجا هستند، شاید هشتاد یا چند نفر
[ترجمه گوگل]نمرات مردم وجود دارد، شاید هشتاد و یا بیشتر

10. Maybe god wants us to meet a few wrong people before meeting the right one,so that when we finally meet the perple,we will know how to be grateful.
[ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با یکدیگر چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی سرانجام با perple ملاقات کردیم، خواهیم دانست که چگونه باید سپاسگزار باشیم
[ترجمه گوگل]شاید خدا بخواهد ما را به دیدار با چند نفر اشتباه قبل از ملاقات با حق، به طوری که زمانی که ما در نهایت با ناراحتی دیدار، ما می دانیم که چگونه سپاسگزار است

11. Maybe God wants you to meet many wrong people before you meet the right one, so when this happens ,you'll be thankful.
[ترجمه ترگمان]شاید خداوند می خواهد شما را قبل از ملاقات مناسب، خیلی اشتباه ببینید، بنابراین وقتی این اتفاق افتاد، باید سپاسگزار باشید
[ترجمه گوگل]شاید خداوند می خواهد شما را به دیدار با بسیاری از افراد اشتباه قبل از اینکه شما درست دیدار، بنابراین، هنگامی که این اتفاق می افتد، شما سپاسگزار خواهید بود

12. We go there maybe once or twice a month.
[ترجمه ترگمان]شاید یک یا دو بار در ماه به آنجا برویم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است یک یا دو بار در ماه به سر می بریم

13. 'Okay, so maybe I was a little bit scared,' Jenny admitted.
[ترجمه ترگمان]\"خیلی خب، پس شاید یکم ترسیده بودم\" جنی اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]جنی اذعان کرد: 'خوب، شاید شاید کمی ترسیدم '

14. "Maybe your husband does things that you don't know about, " he said with a smirk.
[ترجمه ترگمان]او با پوزخند گفت: \" شاید شوهرتان کارهایی را انجام می دهد که شما نمی دانید \"
[ترجمه گوگل]'شاید شوهر شما چیزهایی را که شما نمی دانید، انجام می دهد '

15. Maybe God wants us to meet a few wrong people before meeting the right one,so that when we finally meet the person, we will know how to be grateful.
[ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با افراد درست چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی بالاخره شخص را ملاقات کنیم، می دانیم که باید سپاسگزار باشیم
[ترجمه گوگل]شاید خداوند می خواهد ما را به دیدار با چند نفر اشتباه قبل از ملاقات با یکی از حق، به طوری که هنگامی که ما در نهایت با شخص ملاقات، ما می دانیم که چگونه سپاسگزار است

16. Maybe someday you'll both meet again.
[ترجمه ترگمان]شاید یه روز دوباره همدیگه رو ببینیم
[ترجمه گوگل]شاید یک روز شما هر دو دوباره ملاقات خواهید کرد

17. Maybe God wants you to meet many wrong jpeople before you meet the right one, so when this happens, youll be thankful.
[ترجمه ترگمان]شاید خداوند می خواهد شما را قبل از ملاقات مناسب، خیلی اشتباه ببینید، بنابراین وقتی این اتفاق افتاد، باید سپاسگزار باشید
[ترجمه گوگل]شاید خداوند می خواهد شما را برای دیدار با بسیاری از افراد نابینا قبل از اینکه به درستی برآورده کنید، تا زمانی که این اتفاق می افتد، سپاسگزار خواهد بود

18. Hope is a good thing, maybe the best of things. And no good thing ever dies.
[ترجمه ترگمان] امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیزها باشه و هیچ چیز خوبی پیش نمیاد
[ترجمه گوگل]امیدوارم یک چیز خوب باشد، شاید بهترین چیزها و هیچ چیز خوب هرگز نمی میرد

19. Love is not a maybe thing. You know when you love someone.
[ترجمه ترگمان]عشق چیزی نیست وقتی کسی رو دوست داری می دونی
[ترجمه گوگل]عشق چیز دیگری نیست می دانید زمانی که کسی را دوست دارید

Maybe he will come.

شاید بیاید.


Maybe he is Iran's greatest poet.

احتمال می‌رود که او بزرگ‌ترین شاعر ایران باشد.


پیشنهاد کاربران

احتمال دارد

perhaps

شاید

میتواند اتفاق بیافتد


maybe is used to show that something is possible or maybe true.

چه بسا

شاید ( احتمال اتفاق افتادن پایین )

صدای تلفظ کننده بلند تر باشد.

شاید . ممکن

ممکن است
Maybe I didn't have the traction to get to me
لابد من کشش جذبی نداشتم که پیاده شی به سمتم بیای

شاید، ممکنه،

Perhaps:شاید


شاید، احتمالا، به نظر من

ممکن است این اتفاق رخ دهد. شاید . احتمال دارد.

Haply

an archaic word for perhaps


کلمات دیگر: